سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کهکشان
 
قالب وبلاگ

مدیریت اداری:

نظریه پرداز مدیریت اداری هنری فایول است وی مهندس معدن و مدیر شرکت معدن ذغال سنگ بود.نظریه وی شامل سه بخش است

الف فعالیت سازمانها:

وی به سازمان بصورت یکپارچه نگاه میکرد و معتقد بود فعالیتهای سازمان شامل 6 جزء است

1.فعالیت فنی

2. فعالیت بازرگانی

3.فعالیت مالی

4.فعالیت ایمنی

5.فعالیت حسابداری

6.فعالیت مدیریتی یا اداری که این جزء شامل برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و نظارت میشود.

ایشان برای مبحث مدیریتی و اداری اهمیت زیادی قایل بود به طوری که قسمت عمده ای از کتاب خود (مدیریت صنعتی و عمومی) را به این مبحث اختصاص داده است.

ب:اصول مدیریت:

 فایول در زمینه اصول مدیریت به چهارده اصل اشاره کرده ولی منظور وی از این 14 اصل حکم قطعی و ثابت نیست چراکه او میگوید به ندرت امکان دارد که یک اصل به صورت یکسان دورا مورد استفاده قرار گیرد زیرا انسانها با یکدیگر متفاوتند و زمان به سرعت تغییر میکند. برخی از اصول  مدیریتی وی را میتوان اینگونه بیان نمود.1.تقسیم کار2.اختیار3.وحدت مدیریت4.تمرکز5.سلسله مراتب6.استمرار خدمت کارکنان7.ابداع و نوآوری8.روحیه یگانگی

ج:ویژگی های مدیران:

 فایول معتقد بود که مدیران باید دارای ویژگی های ذیل باشند:

1.توانایی فکری2.توانی جسمی3.معلومات عمومی4.معلومات تخصصی5.تجربه

نظریه بروکراسی:

واژه بروکراسی در اذهان عموم معنی منفی دارد مانند کاغذ بازی،عدم کارایی،اتلاف وقت در سازمان و.... ولی از نظر علمی بروکراسی به معنای حکومت مقامات دولتی است.

بوروکراسی ، نظریه‌ای است جامع در باب اداره جامعه که واضع آن ماکس وبر ، فیلسوف شهیر آلمانی می‌باشد. وبر به اعمال قدرت از سه طریق اشاره کرده است. 1.اعمال قدرت کاریزماتیک برمبنای نفوذ شخص رهبر(کاریزما در لغت به معنی موهبت و عطیه الهی است)2.اعمال قدرت سنتی: رهبر در این نوع بروکراسی برمبنای تقدس رسوم و آداب و سنن مورد پذیرش پیروان قرار میگیرد.3.اعمال قدرت قانونی: در این نوع بروکراسی مشروعیت اعمال قدرت، از اعتقاد مردم به قانون و مقررات ناشی میشود.

وبر، نظریه‌اش را در چارچوب نظریة اجتماعی فراگیری مطرح کرد که به نیروهای تأثیرگذار در درون جامعه می‌پردازد. وی در چارچوب مفهوم سلطه و قدرت به بررسی و تحلیل نظام بوروکراسی پرداخته است و سپس آن را به سازمانهای اداری موجود در یک جامعه تعمیم داده است . از دیدگاه وبر ، سازمانهای بوروکراتیک باید از ویژگیهای زیر برخوردار باشند: نکات مثبت:

1.تقسیم فعالیتها و اعمال به اجزای کوچک و توزیع آنها بین اعضا به طوری که پرداختن به آن نیازی به مهارت بالایی نداشته باشد و تغییر مجری آن دشوار نباشد .

2.سازماندهی کارکنان با اِعمال نظارت مستقیم بر کار آنان .

3.حاکمیت قوانین و مقرّرات بر سازمان به سبب گستردگی کارها و رشد منظم سازمان .

4.تکیه بر مستندات و مدارک اداری و مکتوب .

5.وجود سلسله مراتب اختیار در هرم سازمانی و عدم ارتباط آزاد با سطوح بالای سازمان .

6. جهت گیری دستورات و فرامین اداری از بالا به پایین و به صورت یک طرفه .

7. رعایت دقیق معیارها و ملاکهای گزینشی جهت اشتغال در سازمان.

انتقادهای زیادی به نظریه بوروکراسی شده است‌که در رأس منتقدان آن، رفتارگرایان هستند. آنان به‌رفتار بشری بسیار تکیه و تأکید   دارندو به عامل انسانی در سازمان اهمیت فراوانی می‌دهند. مهمترین انتقادهایی که به نظریه بوروکراسی شده است به شرح زیر می‌باشد:نکات منفی:

1.غفلت از نقش فرد در سازمان و تعامل با او ، به این دلیل که عضوی کوچک در سازمانی بزرگ می‌باشد

2. تأکید بر قوانین و مقرّرات که به افراد جنبه ماشینی و مکانیکی می‌دهد و خلاقیّت را در آنان سرکوب می‌نماید .

3. سخت‌گیری و نظارت مستقیم که به ناآرامی افراد منجر می‌شود و تیرگی روابط بین مدیر و کارکنان را به دنبال خوهد داشت که در نهایت به بازدهی کار لطمات جبران ناپذیری وارد می‌سازد .

4. تناقص برخی از اصول بوروکراسی با یکدیگر مانند سلسله مراتب شغلی و شناخت فردی .

5. بی‌توجهی به شرایط و محیط حاکم بر سازمان .

در کل نظریات کلاسیک حول محور افزایش کارایی و بهره و سود اقتصادی متمرکز است و توجهی به ابعاد روانی کارکنان ندارند و از پویایی خاصی نیز برخوردار نیستند.

مکتب نئوکلاسیک:

تحقیقاتی بسیار در زمینه افزایش کارایی صورت پذیرفت و دانشمندان در صدد بوده اند تا با مطالعات جدید صرفه اقتصادی کارها را بیشتر کنند.تحقیقات هاثورن، نقطه آغاز مکتب نئوکلاسیک بود که بر مبنای مکتب کلاسیک مدیریت بنا شد و آنرا تکمیل و تعدیل نمود.مکتب نوئکلاسیک در شاخه های مختلف رشد کرد.ولی در کل همانگونه که گفته شد پیرو و ادامه دهنده مکتب کلاسیک بود که به نحوی تکامل یافته شده بود. آنچه بیش از هرچیز در این مکتب نسبت به مکتب کلاسیک وجه تمایز است 1.توجه به عوامل انسانی و روانی در افزایش بهره وری است.(در این مورد در قسمت نکات منفی بحث بازتری خواهد شد.نظریه نئو کلسیک به انسان به عنوان موجودی دارای انگیزه معنوی، نیاز و هدف نگاه میکند.3.برای نخستن بار مشخص میکند که درون هر سازمان یک یا چند سازمان غیر رسمی وجود دارد که بر کار و رفتار سازمان تاثیر گذار است.4.نوع مدیریت و رهبری نقش مهمی در افزایش بهره وری و رشد کارکنان دارد.

 نکات مثبت:

1.مطالعات هاثورن(مکتب نئو کلاسیک)نقطه آغاز توجه به روابط انسانی بود که در شاخه های گوناگون مانند علوم رفتاریو... رشد یافت.

2.این مکتب نسبت به مکتب کلاسیک از پویای ویژه ای برخوردار بود.

3.تاثیر ابعاد روانی کارکنان در بهبود وضعیت تولید و کارایی و رشد خود آنان در نتیجه مطالعات روابط انسانی مشخص شد.

نکات منفی:

انتقاد اساسی که بر مکتب کلاسیک وارد شده این است که اگر پیروان مکتب کلاسیک کارکنان را به بند می کشیدند و بوی استعمار از گفتار آنان محسوس بود اما دست کم از صداقتی برخوردار بودند و مسائل انسانی را مطرح نمیکردند. ولی در مکتب نئو کلاسیک حتی از نیازها و انگیزه ها و روان انسان به عنوان ابزاری در خدمت سود و بهره بیشتر بهره بردند. در ضمن این مکتب به انسان توجهی خاص دارد و بر اساس شناخت نیازها و انگیزه ها و ادراکات انسانی پی ریزی شده است در حالی که شناخت انسان "موجود پیچیده" کاری سخت و شاید محال باشد.

(کلاسیک و نئو کلاسیک) مقایسه نظریه وبر در مورد بروکراسی اداری با فرمایشات حضرت علی علیه السلام:

با مطالعه در تاریخ درمی‌یابیم که ریشه‌های نظام بوروکراتیک از روزگاران پیشین نیز وجود داشته است و وبر تنها به نظام‌مند کردن آن در پرتو حقایقی که جامعه شناسان پیرامون سلطه و رابطه بین آن و مردم به دست آورده‌اند ، پرداخته است . حتی می‌توان شکلهایی از نظام بوروکراسی را در روزگار امام علی (ع) نیز ملاحظه کرد که آن حضرت در خلال خطبه‌ها و نامه‌هایی که به کارگــزاران حکومتــی خویش ارسال نموده، موضعگیری خویش را در برابر آن ابراز داشته است . در اینجا به گوشه‌هایی از سخنان امیر تدبیر ، حضــرت علی (ع) و موضعگیریهای حضرت پیرامون مسائل مورد بحث در نظریه بوروکراسی می‌پردازیم :

الف ) تأکید امام بر عنصر انسانی :

امام رعایت شرایط روحی و روانی زیردستان و توجه و عنایت به آنان و رفتار انسانی با آنان را اصل می‌شمارد و در نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش می‌نویسد : «اما بعد ، کشاورزان دیار تو به خاطر خشونت و حقارت و برخورد ناپسند تو شکایت نموده‌اند … پس در کار آنان درشتی و نرمی را به هم آمیز ، گاه مهربان باش و گاه تند ، زمانی نزدیکشان آور و زمانی دورتر».این قاعده با روح بوروکراسی که اساساً بر قوانین سخت و ثابت بنا نهاده شده ، سازگاری ندارد زیرا بوروکراسی به عامل انسانی چندان پایبند نیست و به تأثیر شرایط توجهی ندارد . چنانکه گویی سازمان به دور از تأثیرات درونی و بیرونی در خلأ حرکت می‌کند .

ب) تأکید بر تجربه و آگاهی :

حضرت در این زمینه به دارا بودن تجربه و آگاهی توسط شخص صاحب مسئولیت تکیه و تأکید دارد و تنها در این صورت او را شایسته اطاعت می‌داند و اگر شخص از دانش و آگاهی لازم بهره‌مند نباشد ، اطاعت از او را جایز نمی‌داند . چنانکه می‌فرماید : « شما را به اطاعت از کسانی که به جهل و نادانی آنها معذور نیستید ، سفارش می‌کنم».

یعنی اگر رؤسای شما جاهل بودند ، معذورند و نباید از آنان اطاعت کنید . در حالی که در نظریه‌بروکراسی در این زمینه تناقض آشکاری دیده‌ ‌می‌شود زیرا از یک طرف تجربه و آگاهی را به عنوان ملاکهای مهم گزینش و انتصاب مدّنظر قرار داده و و از سوی دیگر اعتقاد شدیدی به سلسله مراتب اقتدار و فرمانروایی دارد و اطاعت از مدیر را در هر شرایطی لازم و ضروری می‌داند ، در صورتی که در مدیریت اسلامی و علوی ، اطاعت از مدیر و مسئول تا جایی مقدور و میسور است که مطابق با «حق» باشد و نافرمانی از خالق نباشد . چنانکه حضرت علی (ع) می‌فرماید : « در نافرمانی از خالق ، اطاعتی برای مخلوق نیست». همچنین در نامه‌ای به مردم مصر می‌فرماید : «والی خود را تا آنجایی که فرمانش مطابق حق است ، اطاعت کنید». لذا در مدیریت علوی بر خلاف بوروکراسی اداری ، اطاعت بدون قید و شرط و مطلق از مدیر معنا ندارد.

ج) رابطه مدیر و کارکنان :

در سیستم بوروکراتیک، رابطه بین مدیر وکارکنان مبتنی بر اصل سلسله مراتب‌اداری است و هیچکس‌حق‌حذف این سلسله مراتب‌را ندارد بدین معنی که هر کارمند تنها می‌تواند با مسئول یا مدیر مستقیم خود در ارتباط باشد، آن هم با رعایت اصول و ضوابط اداری که‌بسیار خشک و غیر قابل انعطاف است و تنها در حدّ رفع مشکل اداری اما در مدیریت اسلامی، رابطه مدیر و کارمند، رابطه‌ایست بر اساس محبت و مبتنی بر یاری رسانی و مساعدت، مدیر اسلامی هیچگاه خود را در مقابل مشکل کارمندش بی‌تفاوت  و غیر مسئول نمی‌داند و این اصطلاح رایج در مدیریت غربی که «این مشکل شماست، خودتان باید آن را حل کنید»در مدیریت اسلامی‌ جایگاهی ندارد . امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می‌فرماید :«برخی از کارهایت را باید خودت مستقیماً انجام دهی از جمله پاسخگویی به کارگزاران و والیان که منشیان از آن ناتوانند و برآوردن نیازهای مردم در وقتی که به تو روی آورده‌اند و یاران واطرافیان تو نسبت به آنان  شرح‌صدرندارند». امام حتی مردمان مناطق دوردست و متروکه را نیز از نظر نیانداخته و می‌فرماید : « امور آنهایی را که دستشان به تو نمی‌رسد ، خودت پیگیری کن ، آنهایی که به چشم نمی‌آیند و به دیده حقارت نگریسته می‌شوند برای این گروه ، افراد خدا ترس ، مورد اطمینان و متواضع را انتخاب کن تا کارشان به تو ارائه شود». این خطاب در حالی به مالک اشتر می‌شود که او در رأس حکومت سرزمین پهناور مصر قرار دارد و برای تمام ولایات و شهرها و روستاهای آنجا، حاکمانی جداگانه به فرمان مالک ، برگزیده شده بود. البته وظیفه مدیر در نظام اسلامی ، تنها دیدار و ملاقات با زیردستان نیست بلکه او موظف است فضایی به وجود آورد که زیردستان بتوانند آزادانه و بدون تشریفات اداری و بوروکراتیک با او دیدار نمایند و بدون ترس و وحشت و دلهره ، مسائل و مشکلات خود را با او بازگو نمایند و او نیز با تمام توان در جهت رفع آنها بکوشد لذا امام خطاب به مالک می‌فرماید : «برای نیازمندان ، بخشی از وقت خود را اختصاص ده و خود به امورشان رسیدگی نما و با آنان در جلسه‌ای عمومی بنشین و به خاطر خدایی که تو را آفرید تواضع نما و سربازان و نگهبانانت را از آنها دور کن تا بدون لکنت زبان (ترس و دلهره) با تو سخن گویند».

د) کنترل و نظارت کارکنان :

در نظام بوروکراسی ، معمولاً نظارت ، مستقیم و مستبدّانه است . معیارها و ضوابط شغلی بدون در نظر گرفتن ویژگیهای انسانی و ارزشی از پیش تعیین شده است و کار افراد به طور دقیق بر مبنای این ملاکها مورد کنترل و نظارت قرار می‌گیرد .چنین رویکردی معمولاً ناآرامی افراد ، روابط تیره بین مدیر و کارمند و نهایتاً بازده کم‌کار را به دنبال خواهد داشت . اما نظارت و بازرسی در مدیریت اسلامی ، توجه و یاری نمودن به افراد برای رسیدن به مانتداری است لذا باید از کانال ابزار و وسایلی از قبیل انسانهای صادق و وفادار صورت گیرد تا هم عادلانه باشد و هم از اغراض و هوا و هوسهای شخصی مصون بماند . امام در این باره به مالک می‌فرماید : «رفتـــار کارگزارانت را بررسی کن و بازرسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار» همچنین درمدیریت اسلامی، نظارت بیش از آنکه بیرونی و مستقیم باشد، درونی و فردی است. اسلام بجای‌کنترل‌بیرونی به «خودکنترلی» تأکید دارد و تمام توصیه‌ها و سفارشات اسلام به تقوا ، ناظر به همین مطلب است . علاوه بر آن، انسان مسلمان در همه حال، خداوند و فرشتگان الهی را حاضر و ناظر بر اعمال خویش می‌بیند لذا در مخفی‌ترین مکانها و پنهانترین دژها نیز ، دست به اعمال خلاف نمی‌زند در حالی که در نظام بوروکراتیک به محض قطع شدن کنترل و نظارت، ممکن است فرد ، خود را آزاد و رها حس کرده و بسان انسان از زندان گریخته، دست به هرگونه خلافی بزند واین از مشکلات بزرگ نظام بوروکراسی اداری می‌باشد که‌در مدیریت علوی به هیچ‌وجه دیده نمی‌شود.

 


[ شنبه 96/9/4 ] [ 9:30 صبح ] [ سعادت ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 66720