سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کهکشان
 
قالب وبلاگ

 

 تعاریف دانشمندان از فنّ سیاست 

 دانشمندان غربی

هنر استفاده از قدرت یا امکاناتو به طوری که بلند پروازیهای سیاست‌مدار باید با قدرتش متناسب باشد. وگرنه هرگز به هدفش نمی‌رسد. (نولی) حکومت کردن بر انسانها (کایتا نوموسکا و آستین رانی) مبارزه برای قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه همه آن فعالیت‌های که مستقیم یا غیر مستقیم با کسب قدرت دولت، تحکیم قدرت دولت، و استفاده ار قدرت دولت همراه است (نولی) توزیع آمرانه ارزشها(ریستون)

دانشمندان اسلامی

سید جعفر کاشف الغطاً در پاسخ به این پرسش که چرا در سیاست دخالت می‌کند، به این مضمون پاسخ داد:

دخالت در سیاست اگر به معنای نصیحت و ارشاد و نهی از فساد و نصیحت کردن حاکمان بلکه عامه مردم و بر حذر داشتن از واقع شدن در دام‌های استعمار و نهادن بندها و زنجیرها بر شهر‌ها و مردم باشد، اگر سیاست دین امور باشد پس من (و به خدا پناه می‌برم از گفتن من مگر دراین مقام) آری من تا سر در سیاست غرق هستم و آن از وظایف من است و خود را در بر آن مسول می‌بینم.

از امیر آبادی در کتاب السیاسته به مباحث پیرامون سیاست مدنی و کشور داری می‌پردازد و در رساله فی اثبات النبوت فلسفه بعثت پیامبران را می‌گوید. او:

ـ هدف نهایی یک جامعه مدنی و سیاسی را رسیدن به سعادت می‌داند

ـ برای وحی و نبوت بعد سیاسی قایل است

ـ قانون و سیاست را دو ستون اصلی جامعه متمدن می‌داند

ـ پیامبر را تنها کسی می‌داند که می‌تواند قانون‌گذار و سیاست‌مدار جامعه باشد.

ـ در رساله فی اثبات النبوت می‌گوید:

پیامبران با سیاست و فن مدیریت و مردمداری که داشته‌اند، امور مادی مردم را سامان دادند و به یاری مکتب فلسفی الهی زندگی معنو ی را برای مردم کمال بخشیدند.

1)ابو نصر فارابی: ابونصر فارابی از فلاسفه مشهور اسلامی الگوی اندیشه و نظام سیاسی را مدینه فاضله بر اساس بنیاد‌های فلسفی و سیاست را حاصیل خدمات حاکم به مردم به منظور رسیدن به سعادت می‌داند «از دید فارابی حکومت خوب حکومتی است که بتواند افعال، سنن و ملکات اداری را که درپر تو آن‌ها می‌توان به سعادت حقیقی رسید در مردم جای گزین کند و حکومتی که سعادت پنداری ایجاد می‌کند ریاست جاهلی یا حکو مت جاهلیت است».

2)ابوحامد غزالی :غزالی ازمتفکران معروف و بر جسته اسلامی است. غزالی در کتاب احیاً العلوم، دین را کاملاً سیاسی می‌داند.از نظر غزالی زندگی اجتماعی انسان به چهار صنعت کشاورزی، پارچه بافی بنای و سیاست وابسته‌است که مهمترین این صنایع و فنون سیاست است.از دید غزالی تفکیک میان علم دین و سیاست امری نا ممکن است.

دانشمندان غربی

1)سقراط: سقراط حکومت را در پنچ شکل، حکومت فرمانروای عادل حکومت سلطان مستبد،حکومت نجبا (اشراف وقشرممتاز) حکومت اغنیا وحکومت عامه یا ملی ومردمی مطرح می‌کند. سقراط حکومت عامه را که مستلیزم دخالت افراد نا صالح می‌باشد رد می‌کند و حکومت فرمانروای عادل با تقوی و با فرهنگ را ترجیح می‌دهد.

2)افلاطون: افلاطون در کتاب جمهوریت و رساله‌های خود حکومت را از چند زاویه بررسی می‌کند گرچه نظریات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نمی‌توان به یک جمع بندی مشخص رساند ولی او فصل نوی در اندیشه سیاسی در زمینه‌های حکومت و جامعه به و جود آورد. عده معتقید اند که حکومت از دید افلاطون به پنچ حکومت فلاسفه، نظامیان، اغنیا عامه مردم و استبدادی تقسیم شده‌است.افلاطون ضمن ترجیح حکومت فلاسفه می‌گوید : زمامدار باید فیلسوف باشد و بهترین دولت‌ها آن است که بهترین مردم حکومت کنند و حکیم حاکم باشد و حاکم حکیم شود. افلاطون در نظریه جدید بعد از کتاب جمهوریت و عدول از آن وظیفه دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیت مردم دانست. فرمانروایان را به شبان یا چوپان تعبیر کرد.

3)ارسطو: ارسطو شاگرد افلاطون است و سیاست را مساوی با ایجاد اعتدال می‌داند. ارسطو مردم را به سه قسمت تقسیم کرده (اغنیا توده مردمطبقه متوسط که معتدل ترین مردم هستند) به عقیده ارسطواساس دولت درطبیعت انسان است ودولت برای تاًمین نیاز‌های انسان است که اولین نیاز جسمانی است که سبب پیدایش خانواده شد. ارسطو استقلال نهاد خانواده را ضروری می‌داند. به عقیده وی قانون و عدالت در قالب دولب، مردم را به هم پیوند می‌دهد.

4)اکوًیناس: توماس اکویناس پس از گذشت حدود هشت قرن بعد از ارسطو حکومت را به مثابه یک کشتی که ناخدای آن مذهب و روحانیون هستند می‌داند و می‌گوید : «حکومت کردن به معنی هدایت کشتی است و ماهیت حکومت را از همین شباهتی که میان دوکلمه هست باید فهمید......و به همین دلیل حکمران‌های دینوی، پاسدار مقاصد فرعی زندگی فردی و اجتماعی انسان اند»

ماکیاول: او از نوسیندگان معاصر غرب است. اندیشه سیاسی او حذف دین و اخلاق از گردونه سیاست است. وی ضمن انکار قانون الهی کاملاً تفکر عادی سیاسی دارد و هدف زندگی را رفاً و لذایز مادی می‌داند. ماکیاول اصل را درحکومت قدرت می‌داند و ابزار لازم قدرت را یاد آور می‌شود. گرچه معتقید است که معلوم نیست انسان صاحب فضیلت از این ابزار استفاده کند وی حکومت جمهوری را بر حکومت سلطان (سلطنتی) ترجیح می‌دهد.

5)ژان برن: نخستین کسی که تعریف علمی از حکومت ارایه می‌کند. او می‌گوید اگر در حکومت مردم سهیم باشند، دمکراسی، اگر عده‌ای حکومت کنند، اشرافی و اگر یک فرد حکومت کند سلطنتی است. ژان برن حاکمی که خدا ترس دور اندیش، دلسوز، عاقل و معتدل و عادل و مقتدر باشد را تا وقتی که با عدالت حکومت می‌کند را حکومت بر حق می‌داند. گرچه این حاکمیت را از طریق موروثی و کودتا و یا از راه قانون بدست آورده باشد. بوتراند راسل فیلسوف نامدار فرانسوی می‌گوید : قدرت را می‌توان به عنوان پدید آوردن آثار مطلوب تعریف کرد واژه مطلوب به معنی طلب کرده شده و خواسته شده مورد نظر است و نه به معنی دلپسند ویا خوش آیند.

 


[ دوشنبه 96/8/29 ] [ 2:15 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

 

تعریف لغت سیاست 

 در ریشه عربی «رام کردن اسب»

در لغت «خط‌مشی» یا «خط سیر و راهی که انسان پیش‌رو دارد».

در انگلیسی: politics برنامه، شیوه عمل، اصول و قواعدی اساسی، اصول راهنما و...

در اصطلاح عام روند و انجام تصمیم گیری‌ها برای هر گونه گروه است؛ از قبیل حکومت‌ها و کشورها، نهادهای سازمانی، دانشگاهی، دینی و دیگر نهادها

در اصطلاح خاص روند و انجام تصمیم گیری‌ها برای حکومت‌ها و کشورها

 


[ دوشنبه 96/8/29 ] [ 2:9 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

 

تعریف علم سیاست 

علم سیاست عبارت است از تدبیر امور کشور به گونه ای که امور زندگی ملت به صلاح آید. هدف باید معلوم گردد. ارزشها و ضد ارزشها معلوم شود. موضوع سیاست عبارتی پهناور است که در موضوع های مختلف می تواند به کار رود اما تعریف علم سیاست به اداره کشور بر می گردد. اولویت دادن پروژه های صنعتی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر پروژه ها به صورتی که کل مردم در جامعه از آن بهره گیرند چه کوتاه مدت و چه دراز مدت. در سیستم های حکومتی مختلف میزان رشوه خواری کارکنان دولت می تواند در نابودسازی سیاست های اصلی نقش بسزایی داشته باشد. 

ویژگی‌های فن سیاست

مبارزه‌ای برای کسب، حفظ، افزایش یا نمایش قدرت

ـ تعریف کامل فنّ سیاست

رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد گروه‌ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولت‌های دیگر در عرصه جهانی است. سیاست یک فرد، یک گروه، یک حزب، یک حکومت و سیاست خارجی دولت‌ها (سیاست بین المللی) در این تعریف از هم جدا شده اند. سیاست برآیند منافع نیروهای اجتماعی نامبرده‌ است.

ـ تعریف مختصر فنّ سیاست

در دانش و فنّ مدیریت دولتی

الف) سیاست: «برنامه و یا دستورالعملِ در حال اجرا و یا تجویز شده از سوی مراجع صاحب صلاحیت»

ب) سیاست‌گذاری: «فرایند تعامل گروه‌ها و مراجع ذی صلاح و ذی نفع در تصمیم‌گیری برای مواجهه با مسائلی است که دامنه اثر مستقیم یا غیرمستقیم بالایی برای این گروه‌ها و مراجع دارد

باید های سیاست

آنچه سیاست گذاری باید تامین کند:

پایداری

آینده‌نگری

هدف‌داری

عمومیت

گستردگی

نمایان‌گری

انواع

سیاست‌های عمومی: «اصولی هستند که به‌وسیله مراجع ذی صلاح در کشور وضع شده‌اند و به‌عنوان یک الگو و راهنما، اقدامات و فعالیت‌های لازم در جامعه را راهبری می‌کنند».

سیاست‌های کلان: سیاست‌های عمومی که یکی از دو مورد زیر را داشته باشد

1) از نظر موضوعی بسیار فراگیر، فرابخشی یا حساس بوده و به تعبیری تفسیری نزدیک از قوانین اصلی کشور به حساب آیند (مانند سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی)

2) جنبه تعیین کننده بالایی برای سایر سیاست‌های عمومی داشته و نقش راهنمای جدی ای برای آن‌ها داشته باشند،

3) موضوعاتی باشند که تغییر موضع و یا رویکرد حساب شده‌ای نسبت به آن‌ها در سطح مدیریت کشور مدنظر قرار گرفته‌است،

4) برای اهداف راهبردی مشخصی مانند اهدافی در سطح چشم‌انداز و در چارچوب چنین طرح‌های کلان و جدیدی نیازمند بازنگری، بازآرایی و یا تصریحات مشخص و تکلیفی خاصی باشند.

ـ بایدهای سیاست کلان

علاوه بر بایدهای سیاست‌ها، سیاست کلان باید:

الف) دارا بودن هدف‌های کلی و فراگیر

ب) تعیین کننده حد و مرز سیاست‌های عمومی

ج) تعیین کننده اولویت زمانی سیاست‌های عمومی

د) تعیین کننده میزان ریسک‌پذیری و دامنه مداخلات قابل اتکا در سیاست‌های عمومی

و) تعیین کننده میزان عمق و گستره مطلوبِ سیاست‌های عمومی

هـ) تعیین کننده جهشی یا تعادلی بودن سیاست‌های عمومی

ی) تعیین کننده پیش‌فرض‌ها، بنیادهای نظری و شیوه‌ها و ابزارهای مورد نیازِ سیاست‌های عمومی


[ دوشنبه 96/8/29 ] [ 1:56 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 31
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 66714