سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کهکشان
 
قالب وبلاگ

 

توصیه هایی مهم برای کسانی که در اجرای صحیح کارهای خود با مشکل مواجه هستند.
اکتشافات، قانون هایی هستند که با هدف کمک به حل مسایل به وجود آمده اند. هنگامی که مسأله ای، بزرگ و پیچیده است و ارایه راه حلی بهینه برای آن دشوار، به کارگیریاکتشافات به شما این امکان را می دهد تا به راه حلی درست دست یابید. اگرچه نمیتوانید یک تصویر ذهنی مشخصی از کل راه داشته باشید. فرض کنید هدف شما، بالا رفتن ورسیدن به قله کوه است، اما هیچ کسی پیشقدم نشده تا بتوانید به دنبال او حرکت کنید.
مثالی از یک اکتشاف: مستقیم به سمت قله حرکت کنید تا وقتی که به یک مانع برخوردکنید و نتوانید از آن عبور نمایید. هر وقت شما به چنین موانعی برخورد می کنید یک دور به سمت راست می چرخید تا بتوانید از آن عبور کرده و دوباره به مسیر مستقیم به سمت قله حرکت کنید. این هوشمندترین و جامع ترین روش اکتشاف نیست، اما در بسیاری ازموارد کمک می کند و شما را در نهایت به قله می رساند. روش های اکتشافی، ضامن رسیدن به راه حل های بهینه نیستند بلکه نیروی حاصل از این روش ها می توانند در مواقع تردید، راه بن بست را برایتان باز کنند و شما را به انجام کاری وادارند.
هنگامی که شما دست به کار می شوید، هم زمان راه حل های ممکن را هم کشف می کنید و فهم شما را از آن مسأله بیشتر می کند. به بیان دیگر در مورد آن، دانش و آگاهی بهدست آورده و می توانید روش های متناسب با آن را برگزینید تا به راه حل برسید. اینروش برای کارهایی که نیاز به خلاقیت دارند از قبیل توسعه نرم افزاری، کاربرد بیشتریدارد. روش های اکتشافی کاربردهای عملی بسیار زیادی دارند، از جمله در بهره وری شخص.
روش های اکتشافی، بهره وری قانون های رفتاری هستند (بعضی از آنها عمومی اند و بعضی وابسته به موقعیت) که به ما کمک می کنند تا کارها را مؤثرتر انجام دهیم. تعدادی ازاین روش ها در اینجا آورده شده اند:
1.
حذف کردن: مؤثرترین راه برای انجام یک وظیفه یا کار، حذف کردن مواردی است که نیازی به انجام آنها نیست، آنها را از لیست خود حذف کنید.
2.
اهداف روزانه: عدم تمرکز، منجر به حواس پرتی خواهد شد. برای هر روز از قبل اهدافی معین کنید. تصمیم بگیرید چه کار باید انجام دهید و سپس آن را انجام دهید.
3.
اول سخت ترین ها: برای غلبه بر به تعویق افتادن کارها، اول کارهایی را انجام دهید که علاقه چندانی به انجام آن ندارید، آنها را به آخر وقت موکول نکنید، انجام کارهای سخت در اولین ساعات روز موجب افزایش بهره وری خواهد شد.
4.
ساعات اوج: ساعات اوج بهره ور بودن خود را شناسایی کنید و کارهای بسیار مهم خودرا برای آن زمان ها برنامه ریزی کنید. امور غیرضروری را در زمان های دیگر انجام دهید.
5.
اوقات بدون وقفه: اوقات بدون وقفه خود را برای انجام کارهایی اختصاص دهید که نیاز به تمرکز بیشتری دارند، کارهای باوقفه و سبک را در زمان های دیگر انجام دهید.
6.
رخدادهای مهم: وقتی شروع به انجام کاری کردید هدفی را که باید در پایان به آن برسید از قبل مشخص کنید. برای مثال اگر روی کتابی کار می کنید تا وقتی که 1000 کلمه از آن را ننوشته اید از جای خود بلند نشوید. به اهداف خود هر طور شده، دست پیداکنید.
7.
جعبه زمان: برای خود زمان معینی مشخص کنید. مثلاً 30 دقیقه، نگران نباشید کهچقدر از آن زمان عقب مانده اید تلاش کنید.
8.
دسته بندی کردن: کارهای مشابه را یکجا دسته بندی کنید و آنها را با هم در در یکبازه زمانی معین به اتمام برسانید.
9.
سحرخیزی: صبح زود مثلاً ساعت 5 بیدار شوید، مستقیم سر کار خود بروید و امور مهمرا انجام دهید. در این صورت قبل از ساعت 8 اکثر امور مهم شما انجام شده است.
10.
سکوت: یک لپ تاپ همراه خود داشته باشید تا بتوانید به مکان های آرام از قبیل کتابخانه، پارک و... بروید، با این کار تمرکز شما بیشتر خواهد شد.
11.
سرعت: سرعتتان را بیشتر کنید. سعی کنید کمی سریع تر از روزهای معمول حرکت کنید،سریع تر صحبت کنید، سریع تر راه بروید، سریع تر تایپ کنید و سریع تر بخوانید وزودتر به خانه برگردید.
12.
آرامش: استرس خود را از طریق فراهم کردن محیطی آرام و بدون تنش، کاهش دهید.
13.
برنامه کاری: یک برنامه کاری مشخص از قبل تهیه کنید. با تهیه این برنامهاثربخشی جلسات شما و هم چنین تمرکزتان بیشتر می شود.
14.
اصل پارتو: قانون 20ـ80 می گوید 80 درصد از ارزش یک عمل از 20 درصد تلاش و زحمتبه دست می آید. بنابراین انرژی خود را روی 20 درصد متمرکز کنید.
15.
دستیابی به اهداف زودهنگام: با انجام کارها بلافاصله پس از تعیین هدف، از به تعویق افتادن آنها جلوگیری کنید. حتی اگر کارتان از قبل به طور کامل برنامه ریزینشده است می توانید آنها را حین انجام، مرتب و برنامه ریزی کنید.
16.
آمادگی: هنگامی که احساس کردید اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری دارید، در عرض 60 ثانیه تصمیم نهایی را اتخاذ کرده و یک دقیقه برای اعمال تغییرات احتمالی فرصت داده و در عرض یک ثانیه تمام چیزهایی را که لازم دارید تصور کنید و به یک انتخاب درست برسید.
17.
محدودیت زمانی: برای انجام کامل کار، یک محدویت زمانی تعیین کنید و آن را بهعنوان محور کار خود قرار داده و از آن تجاوز نکنید.
18.
تعهد: تعهدات خود را به دیگران نیز بگویید، چرا که آنها به شما کمک خواهند کردتا شما خودتان را مسئول حس کنید.
19.
سر وقت: هر کاری که می خواهید انجام دهید، طبق برنامه و سر وقت انجام دهید.
20.
مطالعه: با مطالعه کردن، وقت های خالی خود را از قبیل منتظر ماندن برای ملاقاتو ایستادن در صف پر کنید.
21.
به تصویر کشیدن: به محض تعیین کردن هدف، آن را در ذهن خود به تصویر بکشید. چنانچه چیزی را در ذهن خود واقعی فرض کنید به زودی در واقعیت هم آن را خواهید دید.
22.
جایزه: برای موفقیت های خود جوایزی در نظر بگیرید. یک فیلم ببینید یا یک روزخود را در پارکی مفرح بگذرانید.
23.
تقسیم: کارهای بسیار مهم را جدا کنید، مواردی که ضروری تر و فوری ترند، اولانجام دهید، کارهای غیرضروری را به بعد موکول کنید.
24.
استمرار: در پایان روز کاری خود، اولین کاری را که باید روز بعد انجام دهید،مشخص کنید و ملزومات آن را از پیش فراهم آورید.
25.
برش به قطعات کوچک: پروژه های پیچیده و بزرگ را به واحدهای کوچک تر و قابل تعریف تر تبدیل کنید. تمام تمرکز و حواس خود را روی انجام فقط یکی از آنها قراردهید.
26.
انجام کامل یک کار: هنگامی که شروع به کاری کردید تا به اتمام رساندن کامل آن،به کار دیگری مشغول نشوید. وسط یک کار به کار دیگری دست نزنید. هنگامی که در حین کار با چیزهایی مواجه شدید که برای انجام امور بعدی به آنها احتیاج دارید، آنها را یادداشت کنید تا بعداً مورد بررسی قرار دهید.
27.
انتخاب تصادفی: یک قسمت از یک پروژه بزرگ را به طور تصادفی انتخاب کنید و آن را تا انتها به اتمام برسانید.
28.
ارزیابی: هر چند وقت یک بار عملکرد خود را ارزیابی کرده و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.
29.
سی روز: یک عادت جدید را که به آن علاقه مندید، در خود شکل دهید و به مدت سی روز به آن پایبند باشید، به تعهد موقتی خیلی آسان تر از تعهد دایمی می توان پایبندبود.
30.
محول کردن: اگر کارهای متفاوتی در دست انجام دارید، چند مورد را به فرد دیگری محول کنید.
31.
مشارکت در کارهای مختلف: به کلاس ها و جاهای مختلف سر بزنید و ایده های جدید رایادداشت کنید، شرکت در زمینه های مختلف کاری می تواند اثربخشی عملکرد را افزایش دهد.
32.
حس درونی: به حس درونی خود توجه کنید ممکن است صحیح باشد.
33.
بهینه سازی: روش هایی را که اغلب اوقات به کار می گیرید شناسایی کنید و آنها را مرحله به مرحله بنویسید. سپس آنها را دوباره روی ورق بیاورید، این بار به ترتیب اثربخشی آنها، روش های بهبود یافته را تست کنید و آنها را به کار گیرید.


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 7:40 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

هفت گام اساسی در برقراری  ارتباط موثر

   

مقدمه

یکی از ویژگیهای انسان سالم و موفق، مهارت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. آیا شما این ویژگی را دارید؟ کسب این مهارت مهم و ضروری در زندگی اجتماعی خیلی مشکل نیست. فقط باید بخواهید و تمرین کنید. در این نوشتار ما به هفت گام اساسی برای یادگیری این مهارت اشاره می کنیم.

گام اول: گوش دادن

درحالی که به نظر می‌رسد گوش دادن به دیگران بسیار ساده است، اما اگر شنونده فن گوش دادن را نتواند به درستی به‌کار ببندد ارتباط دچار مشکل می شود. گوش دادن فقط شنیدن کلامی که طرف مقابل به زبان می آورد نیست، بلکه شامل برخی موارد به شرح زیر است:

§         اینکه گوینده کیست؟

§         دیدگاه او نسبت به مسئله مطرح شده چیست؟

§         چه مسائلی او را نگران می کند، احساساتش چگونه است و چه انتظاری از ما دارد؟

علاوه به اینها یک شنونده موفق بخوبی می تواند هماهنگی لازم بین ارتباط کلامی و غیرکلامی برقرار نماید، قادر است به کلیه ژستها و حالات بدنی گوینده توجه کند و خود نیز به هنگام گوش دادن از ژستها و حالات بدنی مناسب جهت تایید و اعلام درک طرف مقابل استفاده کند. او هیچگاه با خمیازه کشیدن و یا با نگاه کردن به سرعت و به اطراف، نگاه خود را از گوینده نمی گیرد و دائما" درصدد است تا با تماس چشمی مناسب این موضوع را به گوینده منتقل نماید که علاقمند است به حرفهای او گوش دهد.

به خاطر داشته باشید تا زمانی که شما به جای تمرکز و دقت در سخنان دیگران به افکار درونی خود گوش می دهید، قادر نخواهید بود شنونده خوبی باشید.

گام دوم: صریح و صادق بودن

صراحت و صادق بودن فرایندی است که در ارتباطات انسانی به شکل نامحسوس اما بسیار موثر نقش بازی می کند. تاکید میشود این فرآیند قابل دیدن یا شیندن نمی باشد. بلکه دو طرف درگیر ارتباط، آن را  حس می کنند.

اگر ارتباطی فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون شک، یا قطع خواهد شد و یا به شکل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه می یابد. اگر نتوانیم یا نخواهیم منظور خود را با صراحت بیان نماییم طرف مقابل به اشتباه می افتد و به حدس و گمان متوسل می شود و از واقعیت دور می گردد.

به خاطر داشته باشیم ابهام و عدم صدات در ارتباطات انسانی سرمنشاء بسیاری از مسائل و مشکلات در ارتباطات فردی است.

گام سوم: همدلی و همدردی

اغلب ما زمانی که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم همواره افکار، آرزوها ، تمایلات، نگرانیها و ترسهای خود را آشکار می سازیم.  بدین جهت نیاز داریم که دیگران اولا" درک درستی از ما داشته باشند و ثانیا" با ما در زمینه نگرانیها، ترسها و مشکلاتمان همدلی و همدردی کنند. همدردی تلاشی است برای درک و فهم دنیازی ذهنی طرف مقابل. برای همدلی باید بتوانیم خود را جای دیگران بگذاریم و از دریچه چشم آنها نگاه و احساس کنیم.

در همدلی شما می توانید سخن طرف مقابل را تکرار کنید تا بداند که شما منظور او را دریافته اید. مثال: دوستتان به شما می گوید: هم اتاقی‌ام اعصاب من را خرد کرده است به هیچ وجه نمی توانم او را تحمل کنم، با استفاده از طرز رفتار همدلانه می توانید به او بگویید: ( مثل اینکه از دست او خیلی عصبانی هستی، این طور نیست؟ )

به خاطر داشته باشید که در برخورد همدلانه مجبور نیستید در جهت موفقیت با طرف مقابل خود حرف بزنید. به جای آن با تکرارصحبت او احساساتش را تصدیق کنید. در ضمن لازم نیست در مقابل حرفهای طرف مقابل قضاوت و نتیجه گیری کنید. نکته قابل ذکر اینکه میان همدلی و همدردی تفاوت وجود دارد، در همدردی شنوندنه سعی می کند با احساسات و عواطف گوینده همنوایی داشته باشد. بدین معنی که خوشحال شدن به خوشحالی او و متاسف شدن به ناراحتی او منجر می شود ولی همانطور که اشاره شد در همدلی، شما الزاما" درصدد تایید و موافقت با طرف مقابل خود نمی باشید.

همدلی و همدردی هر دو در تداوم ارتباط نقش بازی می کنند، با این تفاوت که در همدلی نقش منطق قوی‌تر از احساس است و شنونده با همدلی به خوبی به حرفهای گوینده گوش میدهد تا بتواند برای حل مسئله به او کمک کند، ولی در همدردی صرفا" با تخلیه هیجانات و عواطف منفی به او کمک می کند.

گام چهارم: حفظ آرامش و احترام به طرف مقابل

ما اغلب در ارتباطات خود با دیگران درصدد ارزیابی آنها برمی آییم و گاه فکر می کنیم یا باید نظرات و احساسات آنها را رد کنیم و یا به نوعی (مستقیم و غیرمستقیم) نظرات و احساسات خودمات را به آنها تحمیل نماییم. ارتباطاتی که بر پایه این روش شکل می گیرد  غالبا" تداوم نمی یابد و هر دو طرف درگیر در ارتباط را دچار مشکل می سازد. همانطور که قبلا" نیز اشاره شد، ما بدین دلیل با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم تا از طریق آن به حل مسائل و مشکلات، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل کردن اطلاعات ، درک بهتر خود و رفع نیازهای اجتماعی دست یابیم، در روابطی که (( ارزیابی دیگران )) عنصر اصلی آن می باشد نه تنها اهداف مذکور تحقق نمی یابد، بلکه آرامش لازم در ارتباطات انسانی نیز از بین می رود. باید به خاطر داشته باشیم همه ما می‌خواهیم دیگران با نظرات ما موافقت  کنند و یا حداقل به افکار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تایید کنند، زیر عقاید و نظرات ما برای خودمات کاملا" اهمیت ندارند، اگر در ارتباط با دیگران این تصور پیش آید که به نظرات آنها احترام نمی گذاریم، ارتباط روند مناسب و هدفمند خود را طی نمی نماید.

در نظر گرفتن این نکته که اغلب مردم مانند ما فکر نمی کنند، احساس نمی کنند و به روش خود به دنیا نگاه می کنند بسیار اساسی است.

گام پنجم: مخالفت نمودن به شیوه مناسب

اگر بتوانیم بپذیریم که دیگران مانند ما نیستند آن وقت می توانیم به شیوه مناسب با نظرات و عقاید آنها که به نظر ما صحیح نیستند مخالفت کنیم. به عبارت دیگر بدون بحث و جدل مخرب که غالبا" همراه با بلند کردن صدا، داد و فریاد، خشم و غضب است می توانیم به نتیجه مناسب دست یابیم. یکی از مناسب‌ترین شیوه‌ها برای مخالفت کردن با نظرات و عقاید دیگران روش خلع سلاح است. در این روش، فرد در سخنان طرف مقابل حقیقتی را پیدا می کند (حتی اگر با مجموعه سخنان او موافق نیست ) و سپس در مقام موافقت و تایید آن حرف می زند.. این روش بر طرف مقابل تاثیر آرام بخش عجیبی می گذارد.

ممکن است روش خلع سلاح را نپذیرد ولی جدل، بی فایده و همیشه بی سرانجام است، با این شیوه در واقع شما پیروز از بحث خارج می شوید و طرف مقابل نیز احساس پیروزی می کند و با آمادگی بیشتری به حرفهای شما گوش می دهد.

مثال: همکلاسی شما می گوید: اصلا" حرفهای تو را قبول ندارم! پاسخ شما: بله حق باتوست، ما همیشه نباید دربست و به صورت صددرصد حرفهای دیگران را نپذیریم.

باید به خاطر داشت که لحن پاسخ شما نیز مهم است. اگر پاسخ تحقیرآمیز باشد این روش اثر مطلوب را نخواهد داشت.

گام ششم: خودشناسی و افزایش آگاهی

شناسایی دنیای ذهنی دیگران، همدلی و همدردی کردن با آنها و یا به نتیجه رسیدن بحثهای ما با دیگران نیازمند خوشناسی و تلاشی برای افزایش اطلاعات و آگاهیهای خود جهت شناسایی دیگران و محیط زندگی است.

آگاهی از نقاط قوت و ضعف، ترسها، امیال،‌ آرزوها و نیازهای خود و پذیرش صادقانه آنها، کمک می کند ویژگیها و وخصوصیات دیگران را واقع بینانه‌تر ببینیم و آنها را بپذیریم.

در خودشناسی پاسخ دادن به سئوالاتی نظیر پرسشهای زیرکمک کننده است:

-دوست دارم دوستان و افرادی که با آنها ارتباط نزدیک دارم چه ویژگیهایی داشته باشند؟

-آیا می توانم رابطه صمیمانه و بدون قید و شرط را با دیگران برقرار نمایم؟

-از درگیر شدن در یک رابطه دوستانه چقدر لذت میبرم؟

-میزان تعهد من در ارتباطات اجتماعی چقدر است؟

-در مواقع ضروری چقدر می توانم به دوستانم کمک کنم؟

-آیا در دوستی و ارتباط با دیگران پیش قدم می شوم؟

-زمانی که مسئله یا  مشکلی در ارتباط با دیگران پیدا می کنم چگونه عمل می کنم؟

-آیا انتظارات من از دیگران واقع بینانه است؟

باید به خاطر داشت خوشناسی و افزایش آگاهی مستلزم صرف وقت، صبوری و تلاشی در جهت تغییر ویژگیهای منفی خود است. علاوه بر عوامل فوق کمک گرفتن از افراد متخصص نظیر روانشناسان و مشاوران نیز ضروری است.

گام هفتم: شناسایی افکار تحریف شده

اکثر ما در ارتباط با دیگران در چارچوب افکار خود و احساسات از پیش تعیین شده و کلیشه‌ای خود رفتار می کنیم. در بسیاری از این افکار، تصویر صحیحی از واقعیتها موجود نمی باشد. بدین معنی که ما در فرآیند پردازش اطلاعاتی که نسبت به دیگران داریم دستخوش خطای شناختی می شویم. برای روشن‌تر شدن مطلب مثالی بیان می کنیم:

آیا تاکنون برای شما پیش آمده است که سایه یک شیء مثل یک تکه چوب باریک و بلند یا ریسمانی را روی دیوار به شکل مار ببینید؟ مطمئنا" همه ما در طول زندگی بارها تجربیاتی از این دست داشته‌ایم به این قبیل تجربیات در علم روانشناسی احساس و ادراک، (( خطای حسی )) گفته میشود.

سیستم شناختی ما نیز بعضا" دچار خطا و تحریف میشود. این خطاها را روانشناسان شناختی (( تحریف شناختی یا خطای شناختی )) می نامند. تحریفهای شناختی مثل آینه و یا دوربینی هستند که اشکال را به همان گونه که هستند بازنمایی نمی‌کنند، بلکه شکلهای عجیب و غریب و نادرستی را نشان می دهند.

تحریفهای شناختی در ارتباطات انسانی مشکلات فراوانی ایجاد می‌کنند، لذا باید آنها را شناخت و در جهت تصحیح آنها گام برداشت. در اینجا به برخی از مهمترین تحریفهای شناختی همراه با مثال اشاره می کنیم.

مثال: یکی از همکلاسی‌ها را در دانشکده می‌بینید و سلام می کنید، اما او جواب سلام شما را نمی دهد و بی تفاوت از کنار شما می گذرد.

در این حادثه: ذهنی که دچار تحریف و خطای شناختی است، امکان دارد به یکی از شیوه‌های زیر این رفتار را تعبیر و تفسیر نماید.

-او چقدر خودخواه و مغرور شده است ( پیش داوری )

-حتما" من کاری کرده‌ام ( شخصی سازی )

-همیشه دیگران را نادیده می گیرد ( تعمیم مبالغه آمیز )

-رابطه‌ام را باید با او قطع کنم ( نتیجه گیری و یا تصمیم گیری شتابزده )

همانطور که می بینید، هر کدام از شیوه‌های مذکور به نوعی منجر به قطع یا مخدوش شدن ارتباط ما با دیگران میشود، در حالی که شاید مسئله اساسی، عدم توان ما در پردازش اطلاعات صحیح و مبتنی بر واقعیت باشد، که باعث بوجود آمدن این مسئله شده است.

باید به خاطر داشت زیر بنای تحریفهای شناختی باورهای غیرمنطقی است. برای شناسایی این دسته باورها و مبارزه با تحریفهای شناختی علاوه بر آگاهی، کمک گرفتن از افراد متخصص نظیر روانشناسان بسیار کمک کننده است.

سعی می کنیم این گامها را به خاطر بسپاریم، آنها را به کار بندیم تا بتوانیم روابط اجتماعی موثر و مستحکم تری با دیگران برقرار کنیم.


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 7:33 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

تکریم ارباب رجوع در کلام حضرت علی علیه‌السلام

در دیدگاه حضرت علی علیه‌السلام خشونت و بدرفتاری با مردم و ستم  بر بندگان خدا، جنگ با خدا تلقی می‌شود. حضرت در این خصوص در نامه معروف خود به  مالک اشتر می‌نویسند  :

با خشونت نسبت به مردم، خود را در موضع جنگ با خدا قرار مده که  تو را نیروی مقاومت در برابر نقمت و قهر او نیست و از بخشایش و مهربانی او(خالق  یکتا) بی‌نیاز نیستی، هرگز از گذشت و بخشایش نسبت به رعیت پشیمان مباش و از کیفر  دادن، احساس شادی به خود راه مده و به هیچ وجه در هنگام غضب(که باعث رفتاری خشن و  غیرمنطقی می‌شود) شتاب مکن یا در جای دیگر مالک را به انصاف با مردم دعوت می‌کند  . انصاف در رابطه با مردم یعنی این که حق هرکسی را به درستی ادا نمایی و حقوق  انسان‌ها به طور کامل و به گونه‌ای مساوی رعایت شود  .

از نظر حضرت علی، جامعه به دو گروه اکثریت و اقلیت تقسیم می‌شود  . اکثریت جامعه را مردم عادی اجتماع و به اصطلاح همان توده مردم تشکیل می‌دهند که ازامکانات رفاهی و قدرت و منزلت کمتری برخوردارند. در مقابل، گروه کوچک دیگری هستندکه از امکاناتمادی فراوانی برخوردارند و به همین دلیل خود را برگزیدگان و خواصجامعه می‌پندارند و برای خود امتیازی بیش از عامه مردم قایلند.

در چنین جامعه‌ای، کارمند دچار نوعی سردرگمی خواهد شد ونمی‌تواند به گونه‌ای رفتار کند که هر دو گروه راضی باشند. بدیهی است که در مقاممقایسه، تلاش جهت تقویت پایگاه مردمی و جلب رضایت اکثریت عظیم مردم به سود حکومت وبه نفع حاکم خواهد بود و نارضایی عده‌ای قلیل، کاری از پیش نخواهد برد.

از ویژگی‌های حاکمان اسلامی و کارمندان شاغل در نظام اسلامی، ایناست که مردم را از خود می‌دانند و خود را از مردم. بنابراین حاضر نیستند بین خود ومردم مانع و حجاب ایجاد کنند، بلکه می‌خواهند با مردم و در کنار مردم زندگی کنند. این روش علاوه بر اینکه مردم را نسبت به حاکمان خوشبین و دلگرم می‌کند، باعث می‌شودنیروها و عوامل فرصت‌طلب نتوانند ذهن مسئولان امور را نسبت به مردم بدبین کنند و ازاین طریق، حاکمان را در مقابل مردم قرار دهند.

امام علی علیه‌السلام در فرازی از نامه خود به مالک می‌فرمایند: سعی کن که با آگاهی، برخوردهای تندشان را تحمل کنی و تنگ حوصلگی و خودخواهی را ازخود دور کن تا خدا درهای رحمت خود را به رویت بگشاید و صواب طاعتت را به تو ارزانیفرماید.

یا امام در فرازی دیگر از نامه خود به مالک می‌فرمایند: پاره‌ایاز وقت خود را به نیازمندان اختصاص بده که با تو به طور مستقیم ارتباط برقرار کنندو برای آنان ملاقات ترتیب ده و برای خدایی که تو را آفریده با این نشست فروتنی وتواضع کن.

یا در فرازی دیگر می‌فرمایند: پس از این همه دستورات، مبادا خودرا برای مدت طولانی از ملت و مردم بپوشانی، زیرا اختفای زمامداران و حکمرانان ازرعیت و ملت، موجب نوعی فشار و کم‌اطلاعی از امور حیاتی و اجتماعی مردم می‌شود. غیابو دوری مسئولان از مردم و ملت باعث جدا شدن مسئولان و مردم از یکدیگر می‌شود.

اما در این دو فراز از سخنان خود، ارتباط مستقیم با مردم و تکریمآنان را از دو جهت بررسی فرموده‌اند:

الف: جنبه مثبت آن و آثار خوب ومفیدی که به دنبال دارد.

ب: جنبه منفی آن و هشدارهایلازم نسبت به آثار خطرناکی که بر اثر قطع ارتباط مستقیم پیش می‌آید.

نکات عمده قابل توجه در این دو فراز را می‌توان شامل موارد ذیلدانست:

1-      اختصاص دادن زمانی مشخص برای ملاقات با مردم

2-      پرهیز ازفاصله گرفتن از مردم

3-      بروز مفاسدی پس از فاصله گرفتن از مردم.

4-      فاصلهگرفتن مسئولان از مردم موجب فشار بر ملت و رعیت خواهد شد.

5-      فاصله گرفتن مسئولاناز مردم سبب بی‌اطلاعی از حالات و امور حیاتی جامعه می‌شود.

6-      این فاصله باعثمی‌شود مسایل حیاتی جامعه، کوچک و بی‌اهمیت به نظر برسد.

7-      این فاصله باعث ایجاداختلال بین حق و باطل و زمینه بروز سوءاستفاده می‌شود.

8-      حفظ حقوق مردم.

9-      تاکید شدید بر مراعات حال طبقات ضعیف.


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 7:31 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]
   1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 66664