سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کهکشان
 
قالب وبلاگ

قدرت سیاسی هرگاه از اتخاذ تصمیمات اضطراری غیرمردمی ناگزیر می‌گردد، می‌کوشد با منطقی موجه و قوی آن را در اذهان، پسندیده جلوه دهد. در فقدان دلایل موجه، بهانه جویی همان نقش را ایفا می‌کند. مثل ارتش ژاپن «خط آهن هنچو» را که با سرمایه ژاپن احداث شده بود، منفجر ساخت تا بهانه‌ای برای راه‌اندازی یک جنگ تمام عیار با چین به دست داده باشد. جوخه‌های مرگ آلمان در لباس سربازان لهستانی به مرز آسمان و لهستان حمله کردند و چندین سرباز آلمانی را به هلاکت رساندند تا حکومت رایش سوم هیتلر بهانه‌ای قوی برای آغاز تهاجم به لهستان که برای دفع تجاوز ساختگی آن کشور، در دست داشته باشد. به طرز مشابهی هیتلر یک گروه به ظاهر کمونیستی از جوخه‌های مرگ هلندی تشکیل داد و مأموریت‌هایی برای ترور وحشیانه به آنها سپرد تا بهانه‌ای برای تصویب قانون افزایش اختیارات خود در سرکوب مخالفان بدست آورد. در واقع خلیج تونکین، یک رزمناو آمریکایی با انجام یک عملیات تحریک آمیز ، نیروی دریایی ویتنام شمالی را وادار به پاتک ساخت و راه را برای توجیه مداخله نظامی جدی آمریکا در آن کشور هموار کرد. یا فرماندهان ارتش آرژانتین به وسیله مأموران مخفی امنیتی به هرج و مرج جامعه دامن زدند تا زمینه برای برقراری حکومت نظامی در کشور فراهم گردد. حکومت‌های مستبد برای توجیه موضوعی با توسل به زور معمولاً خود را به زحمت نمی‌افکنند. اما دولت‌هایی که قصد دارند به رعایت اراده مردم در سیاست‌گذاری‌های خویش تن در دهند، تن دادن به فرآیند پرزحمت سفسطه‌گری و موجه نمایی حرکت‌های خود را ضروری می‌بینند. 7-5-3? عادی‌سازی هنگامی که مشکلاتی جدی برای هیأت حاکم بروز می‌کند و رسوایی‌های ملی حیثیت و مشروعیت دولت را به خطر می‌افکند، قدرت سیاسی، چه در حیطه‌ی اختیارات قانونی خویش و چه در خارج از آن، اجازه می‌دهد آن تحولات با سرعت طبیعی خویش به مسیر خود ادامه دهند و از این طریق تحت نام «تحقیقات و بازرسی رسمی یا اقدامات تقابلی» اثر آنها را خنثی می‌کند. مالاچ و لستر این فرآیند را «عادی سازی» یا «بدیهی» شدن رسوایی‌های سیاسی نام نهاده‌اند. بنابراین قدرت سیاسی یا عادی سازی، شدت و هیجان ناشی از بروز این تحولات، از دیدگاه خود، آنها را تعریف می‌کند . به روند آنها خاتمه می‌بخشد. یکی از رایجترین روش‌های عادی سازی بحران‌های رسوایی­آمیز، مبهم ساختن مسئول اصلی بروز بحران و پاک و مبرا جلوه دادن خود است که بدون دردسر، پرونده بحران را می‌بندند. لازمه توفیق این شیوه وجود مطبوعاتی است که از موضع‌گری‌ها و اقدامات رهبران سیاسی انتقاد نمی‌کنند و موضوعات مورد سؤال را به نحوی شایسته  و مطلوب آنها مورد پوشش خبری قرار می‌دهند. این قبیل اطلاعات باید با عرضه مطبوعاتی جدید اما آمیخته به ارزش‌ها، عقاید و تعاریف سنتی جامعه و در قالب موضع‌گیری‌های مقامات مسئول حل بحران، فضای جامعه را به آرامش نکشانند: قتل‌های زنجیره‌ای، شهرام جزایری و…تعیین‌یک مسئول پیگیری برای موضوع و کنترل جریان و عادی کردن موضوع در جامعه. 7-5-4?پنهان‌سازی اطلاعات نامطلوب طبق نظریه ویلکس، از میان اصول دموکراسی، هیچ یک مهم‌تر از حق رأی و حق انتقاد نیست. اما چنانچه مردم از دسترسی به اطلاعات محروم شوند، این حقوق به شدت محدود یا فاقد ارزش واقعی می‌گردند. بنابراین پیش شرط اساسی حقوق دموکراتیک، دسترسی آزاد به اطلاعات است که زمین? آن را دولت باید فراهم سازد. گذشته از آنکه آزادی جریان اطلاعات، لازمه تحقق یک دموکراسی مشارکت آمیز است، ارائه اطلاعات تحت اختیار دولت به مردم از جانب خود دولت نیز، لازمه «هدایت دموکراتیک جامعه» است. بدون دسترسی تضمین شده مردم به اطلاعات، مردم نمی‌توانند به طور مؤثر بر خطاها، قانون شکنی‌ها، فساد، بی‌عدالتی‌ها وسوء استفاده از اختیاررأی که دولت مرتکب آن می‌شود و حاکمیت دموکراسی را به خطر می‌اندازد، نظارت داشته باشد. مخفی‌کاری و محروم سازی مردم از اطلاعات دولتی، بویژه از اطلاعات نامطلوب برای دولت، نوع دیگری از فریب افکار عمومی یا انحراف افکار عمومی است. به موجب قانون، «آزادی اطلاعات»در ایالات متحده‌ی آمریکا در صورت درخواست مردم، اطلاعات دولتی، به استثنای پاره‌ای اطلاعات طبقه‌بندی شده و محرمانه در اختیار آنان قرار می‌گیرد و امتناع یا طفره‌روی نهادهای دولتی از انجام پیگرد قانونی در پی­دارد. در بسیاری از کشورهایی که فاقد چنین قانونی هستند، دولت‌ها اطلاعات نامطلوب را پنهان می‌کنند و اطلاعات مطلوب خود را در سطح گسترده‌ای منتشر می‌کنند. این یکی از ویژگی‌های قدرت سیاسی و سیاستگذاران است. همچنین مخفی‌سازی و سپس انتشار اطلاعات دولتی در زمان مناسب یکی از شیوه‌های بسیار آسان و مؤثر فریب افکار عمومی است. 7-5-5? انتشار اطلاعات مطلوب برای مردم برخلاف روش‌های پنهان‌سازی اطلاعات نامطلوب، انتشار یا افشای عمومی اطلاعات مطلوب یکی از شیوه‌های مثبت فریب افکار عمومی است. افشا یا انتشار اطلاعاتی که برای جناح مخالف دولت نامطلوب باشد نیز یکی دیگر از اشکال همین رویکرد است. مثلاً طبق قانون در بسیاری از کشورها افشای اتهامات متهمین پیش از تشکیل دادگاه‌های مربوط منع شده است. اما بسیاری از دولت‌ها به طور خودسرانه اقدام به افشای اتهامات و حتی مطالب پیش پا افتاده مربوط به زندگی خصوصی مخالفان و فعالان سیاسی را پیش از تشکیل دادگاه‌های آنها کردند و این روش را، روش مؤثری در تخریب آنان می‌دانند. البته قربانیان این شیوه فقط مخالفان و فعالان سیاسی اجتماعی نبوده‌اند. هرگاه درون محافل سیاسی حاکم بر کشور جنگ قدرت در برگیرد، افشای اطلاعات «محرمان?» جناح‌‌های رقیب در مطبوعات، روش مؤثری برای پیروزی برآنها است. 7-5-6? انتشار اطلاعات گمراه کننده اطلاعات گمراه­کننده با تأثیرگذاری بر رفتار تود? مردم از طریق القای ذهنیت‌های غیر واقعی و تحریف شده دربار? محیط‌های فیزیکی، اجتماعی یا سیاسی، کارکرد فریبکارانه پیدا می‌کنند. این اطلاعات عمدتاً برای انحراف افکار عمومی تنظیم و منتشر می‌شوند. انتشار اطلاعات گمراه کننده گر چه شبیه انتشار اطلاعات ناقص عمل می‌کند یا آن را نیز در برمی‌گیرد، در مفهوم اخص خود با آن فرق دارد. زیرا در حالی که در فرآیند انتشار اطلاعات ناقص برحقیقت آن اطلاعات تاکید بیشتری می­کنند تا خود نیات انتشار آنها، ولی در فرآیند انتشار اطلاعات گمراه کننده نیت واقعی این کار اهمیت بیشتری از حقیقت آن اطلاعات دارد. مثال: شایعه دست دادن خاتمی با رئیس دولت اسرائیل در سازمان ملل و صحبت کردن در رسانه‌ها. - احتمال وقوع اعتصاب‌های سراسری کارگری در اعتراض به وضعیت حقوقی و صنفی.  7-5-7? انکار حقیقت انکار برخی حقایق یکی از روش‌های فریب افکار عمومی است. توفیق قطعی این شیوه لازمه‌اش انکار مکرر و مستقیم حقیقت است. پافشاری در انکار حقیقت یکی از روش‌های مؤثر تبلیغاتی است و این شیوه احتمال ظن عمومی نسبت به دروغ‌های رسمی و دولتی را از میان می‌برد. مثال: حتی یک زندانی سیاسی در کشور وجود ندارد- خاتمی در اروپا گفت. مثال: وضعیت حقوق بشر در ایران کاملاً مناسب است. حقوق اقلیت‌های حقوقی، زبانی و مذهبی با مردم اکثریت برابر است. 7-5-8 . سپردن تعهدات بی‌اساس اعلام عمومی تعهدات سیاسی برای پیشبرد آسان‌تر مقاصد خود با گریز از بحران نیز نوعی فریب افکار عمومی محسوب می‌شود. مثال: در صورت پیروزی در انتخابات، عملکرد دولت خود را به محک ارزیابی و قضاوت مردم می گذارم.  توجیه بعدی: «من در مورد ارزیابی مردم از عملکرد دولت، پس از بررسی دقیق زمان و روش اجرای این ارزیابی و با توجه به منافع آتی ملت، تصمیم خواهم­گرفت.» یا «با توجه به شرایط کنونی کشورها، اجرای این قضاوت عمومی مشکلات اساسی و ناگشودنی، نظیر تفرقه در افکار عمومی، بروز هرج و مرج اجتماعی و آثار سوء اجتماعی و اقتصادی فراوان به بار خواهدآورد، بنابراین به نظر می‌رسد، بحث دربار? طرح مزبور در این مقطع زمانی برای توسعه کشور مطلوب نباشد.   7-5-9? آزمایش افکار عمومی یک روش دیگر برای فریب افکار عمومی آنجا است که پیش از اجرای یک طرح توطئه‌آمیز، بخشی از آن طرح در مطبوعات افشا می‌گردد و تا واکنش مردم نسبت به آن پیشاپیش سنجیده شود. به این ترتیب، مخالفت با آن طرح با واکنش‌های اجتماعی ناشی از آن کاهش می‌یابد و جامعه در برابر «عمل انجام شده» قرار می‌گیرد. مثلاً به منظور تجدید نظر در قانون اساسی یا تجدید نظر در ایجاد حکومت و حرکت به سوبی نظام پارلمانی، فدرالیسم. در مطبوعات عمدتاً افشا می‌شود و بعداً روی آن مانور می‌دهند مثلاً از خوبی‌های نظام فدرالی گفته می‌شود. علمکرد فعلی مورد بررسی ارزیابی نقد قرار می‌گیرد. واکنش احزاب وگروه‌های مخالف هم کاری از پیش نمی‌برد و چنانچه احزاب مخالف در تحریک مردم به قضاوت دربار? عملکرد دولت فعلی پافشاری کنند، حزب‌ حاکم سعی می‌کند که پارلمان با شورا را منحل اعلام کند و انتخابات سراسری را تکرار کند. تمام این شگردها برای آزمون واکنش‌های اجتماعی مردم در صورت بروز آن تحولات صورت می‌گیرد. 8? شایعه سیاسی       تعریف شایعه: تلاش عمومی برای تعریف وضعیتی مبهم که نتیجه کمبود خبر است. ویژگی‌های شایعه: * شایعه سریع منتشر می‌شود، اما منبع آن مشخص نیست. * نیازی به اثبات درستی آن نیست. * از آنجا که عقاید عمومی بر تصورات ذهنی استوار است، شایعه به سرعت نفوذ می‌کند. * کسی خود را منبع خبر معرفی نمی‌کند و همه می‌گویند که فلان چیز را شنیدم. * هزینه‌ای ندارد. ضررهای شایعه: * در صورت لکه دار شدن حیثیت کسی، پاک کردن آن از اذهان مردم خیلی مشکل است. * شایعه در اکثر موارد به خود شخص مطرح کننده و سازنده آن برمی‌گردد و به ضرر کسانی تمام می‌شود که آن را مطرح کرده‌اند.       8-1?کارکردهای شایعه سنجش محبوبیت: برخی از شایعه، به منظور سنجش میزان محبوبیت خود در میان افکار عمومی استفاده می‌کنند. مثلاًٌ مدیری با ایجاد شایعه در مورد استعفایش، به دنبال سنجش میزان محبوبیت خود است. به قصد برانگیختن: با استفاده از شایعه، طرف مقابل، وادار به عکس‌العمل می‌شود. زمینه‌ها یا موضوع‌های اصلی شایعه: 1- دست‌های نامرئی: انجمن‌های محرمانه یا قدرت‌های پنهانی که همه اختیارات را در دست دارند. 2- توافق‌های محرمانه. 3- پول. 4- بیماری. 5- مسایل جنسی. 6- حرف‌های متضاد: بویژه حرف‌های ضد و نقیض سیاستمداران. 7- مهاجرت: مهاجرت به کشورهای دیگر (بویژه در مورد سیاستمداران) 8-2? شفافیت سیاسی شفافیت سیاسی به معنای ارائه اطلاعات بدون ابهام، صحیح و گویا در مورد تمام مسایل حکومتی از سوی دولتمردان به افکار عمومی و در جریان قرار دادن آنهاست. شفافیت سیاسی انواع مختلفی دارد: 1- شفافیت اطلاعاتی: مردم خواهان اطلاع از جریان اطلاعات و اخبار داخل حکومت و دولت خواهان اطلاع از تصمیم‌های گرفته شده و دسترسی به اطلاعات و اخبار مربوط به حوز? دولت و حکومت هستند. ‌2- شفافیت مشارکتی: مردم و شهروندان خواهان شفافیت راه‌های مشارکتی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و دولتی هستند. شیوه و قوانین مشارکت در انتخابات باید روشن باشد. مانند قوانین مربوط به رأی دادن. 3- شفافیت پاسخگویی: مردم خواهان این هستند که دولت‌ها و بازیگران سیاسی در قبال رفتارها و تصمیمات خودشان نسبت به مردم پاسخگو باشند. هر دولتمردی باید در قبال فعالیت‌های سیاسی و اجرایی و … به مردم پاسخگو باشد و پنهان کاری صورت نگیرد. 4- شفافیت اخلاقی: عمدتاً مربوط به مسایل اخلاقی دولتمردان و کنشگران سیاسی است. مسایل خصوصی و شخصی و پشت پرد? بازیگران سیاسی باید برای مردم مشخص شود. نقش رسانه‌ها در شفافیت سیاسی: بسیاری از اوقات رسانه‌ها، تظاهر به شفافیت سیاسی می‌کنند. زیرا در بسیاری از جوامع تحت تأثیر حاکمان و دولتمردان قرار می‌گیرند و اطلاعات غیر واقعی منتشر می‌کنند. 8-3? روش‌های تظاهر رسانه‌ها به شفافیت سازی 1- پرداختن به مسائل فرعی: رسانه‌ها با ایجاد انحراف در افکار عمومی و فریب آنها، بر مسایل فرعی، تأکید می‌کنند تا ذهن مخاطب را از مسایل اصلی به فرعی معطوف کنند. 2- بیان واقعیت‌های جدید: یکی از روش‌های رسانه‌ها، برای تظاهر به شفاف­سازی بیان واقعیت‌های جدید به جای واقعیت‌های قدیم و حذف آنها است. این واقعیات جدید، حساسیت واقعیت‌های قدیم را ندارد و در اثر آن اثر واقعیت‌های قدیمی به­تدریج کم­اهمیت می‌شوند. 3- گزینش رویدادها: از سخنرانی یک مقام دولتی تنها یک قطعه را انتخاب پخش می‌کنند و آن را برجسته سازی می‌کنند. شرایط لازم برای شفافیت سیاسی از طریق رسانه‌ها: 1- رسانه‌ها مستقل از موضوع باشند. 2- رسانه‌ها بدون دخل و تصرف موضوع را گزارش کنند.             9?اینترنت و ارتباطات سیاسی ارتباطات سیاسی، انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظام‌های اجتماعی و سیاسی است و در این میان، فناوری‌های نوین ارتباطی مؤثرترین و کارآمدترین مجرای انتقال این اطلاعات هستند؛ اطلاعاتی که به شهروندان توانایی فهم و درک رویدادها و روندهای سیاسی و تصمیم‌گیری برای اتخاذ بهترین مشی سیاست‌ورزی و کنشگری را می‌دهد. تحقق دموکراسی به میزان توانایی مردم به داوری دربارة مشی سیاسی نمایندگانی که می‌خواهند داشته باشند و نیز به داوری آن‌ها درباره این که آن نمایندگان به وعده‌هایی که می‌دهند عمل می‌کنند یا نه، بستگی دارد. امکان این داوری‌ها در وهله نخست بستگی به اطلاعات و اخبار و در وهله دوم به دانش، فرصت و مهارت تبدیل این اطلاعات به یک ارزیابی معتبر دارد. هر کس که امروز دغدغة ترویج «دموکراسی» را دارد باید به راه‌های تازه‌ای برای تشویق گفتگو و تبادل نظر میان شهروندان و ساختن پل‌های ارتباطی میان حاکمان و شهروندان بیندیشد. فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی در این خصوص حائز اهمیت­اند. این فناوری‌ها ابزارهایی هستند که می‌توانند راه‌های نوینی به سوی گشوده­گی و گفتگو و تحقق دموکراسی نیرومند بگشایند. به باور بسیاری از اندیشمندان، حوزه عمومی جدیدی از دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی به واسطه فناوری‌های نوین اطلاعاتی به وجود آمده است. لذا کسانی که به حوزه‌های سیاسی و فرهنگی آینده علاقه‌مند هستند باید از نقش مهم حوزه‌های عمومی جدید آگاه باشند و در این حوزه‌ها فعالیت کنند. می‌توان حیات‌بخش بودن و معتمد بودن دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی را در شکل جدید حوزه‌های عمومی و فضای ارتباطی- الکترونیکی نشان داد. چنین فضایی بسیار مشارکتی‌تر از فضای تلویزیونی و نیز صنعت فرهنگ رسانه‌ای است. این فضای ارتباطی- الکترونیکی متنوع‌تر و سرزنده‌تر از فضاهای فرهنگی ـ عمومی معاصر است. با این تفاسیر به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین کانون‌ها و قلمروهای فعالیت فناوری‌های نوین ارتباطی بویژه اینترنت، قلمرو ارتباطات سیاسی و بویژه انتخابات و مبارزات انتخاباتی است. اینترنت با دارا بودن ویژگی‌هایی چون تعاملی بودن، جمع‌زدایی، تمرکززدایی و عدم محدودیت مکانی و زمانی، مهم­ترین و تأثیرگذارترین فناوری نوین ارتباطی در عرصه ارتباطات سیاسی است که گونه‌های تأثیرگذاری آن در این عرصه را می‌توان چنین برشمرد: اطلاعات و آگاهی شهروندان را افزایش می‌دهد. شهروندان با دسترسی به مجموعه‌ای بی‌نهایت از اطلاعات از طریق اینترنت می‌توانند گزینش فعالانه‌ای در حوزه سیاست انجام دهند و با گسترش مجاری دریافت اطلاعات، به اطلاعات رادیو و تلویزیون بسنده نکنند. در واقع شهروندان با گزینش و انتخاب اطلاعات، به مخاطب فعال تبدیل می‌شوند. از آنجایی که تصمیم‌گیری آگاهانه و عقلانی در گرو داشتن اطلاعات وسیع و ارزیابی دقیق وضعیت سیاسی است، اینترنت با ایجاد و تسهیل اطلاعات، به توانمندسازی شهروندان کمک می‌کند. استراتژی‌های ارتباطی کنشگران سیاسی را گسترش می‌دهد. احزاب، گروه‌ها و کاندیداها با حداقل هزینه امکان می‌یابند دیدگاه‌های خود را به اطلاع عموم برسانند و به عبارتی، تریبونی جهانی در اختیار داشته باشند. همچنین دسترسی کنشگران به مردم مستقیم است و دروازه‌بانان و گزینشگرانی که در رسانه‌هایی چون روزنامه، رادیو و تلویزیون وجود دارند، در اینترنت به چشم نمی‌خورند، لذا اخبار و اطلاعات با تحریف و دستکاری کمتری در اختیار شهروندان قرار می‌گیرد.  فرایند بسیج سیاسی را تسهیل می‌کند. اینترنت فرصت‌های لازم را برای افراد و گروه‌هایی که منافع مشترک دارند، فراهم می‌کند تا با پشت سرگذاشتن موانع سیاسی و جغرافیایی، به اطلاع‌رسانی و اظهار نظر بپردازند و برای حضور و عمل سیاسی، دست به بسیج سیاسی بزنند. بویژه اقلیت‌های قومی، جنسی و… می‌توانند با راه‌اندازی تشکل‌ها و اجتماعات مجازی، یک تریبون جهانی برای خود فراهم کنند و دست به واکنش بزنند. به واسطه مجاری ارتباطی اینترنتی، کنشگران سیاسی بر حاکمان و سیاستمداران و فرایند تصمیم‌گیری‌شان تأثیر می‌گذارند. به عبارتی تکنولوژی های نوین ارتباطی – اطلاعاتی به افرادی که دارای منافع مشترک هستند فرصت می‌دهد با وجود فاصله یا موانع اجتماعی، با هم در تماس باشند. انسان‌ها می‌توانند از طریق تریبون‌های جهانی مبتنی بر منافع محدود، از حصار جغرافیا یا محدودیت مکانی‌خلاص شوند.  بر ارتباطات درون‌سازمانی احزاب و گروه‌ها تأثیر می‌گذارد. ویژگی بارز تلویزیون این است که با تمرکز بر کادرهای مرکزی احزاب، اهمیت فعالیت‌های انتخاباتی محلی را کاهش می‌دهد. به این معنا که رده‌های پایین‌تر احزاب و گروه‌ها در محدوده‌های جغرافیایی پیرامونی و شهرستان‌ها، فرصت چندانی برای اظهار نظر و تأثیرگذاری بر فرایند تصمیم‌گیری ندارند. در نتیجه، همه چیز در حزب متمرکز می‌شود و مردم در حاشیه قرار می‌گیرند. مطالعات نقش تلویزیون در ارتباطات سیاسی نشان می‌دهد که تلویزیون اهمیت فعالیت‌های انتخاباتی محلی را کاهش داده و فعالیت‌ها را به کارکنان مرکزی حزب انتقال می دهد. این مسئله به تحرک فزاینده احزاب و حاشیه‌ای شدن توده مردم منتهی شد. ولی اینترنت این وضع را دگرگون کرد و این امکان را فراهم آورد که مردم و هواداران نسبت به آنچه رهبران احزاب و گروه‌ها انجام می‌دهند، اطلاعات بیشتری کسب کنند و ضمن اظهار نظر و مخالفت، نخبگان سیاسی را به پاسخ‌گویی وادار سازند. خلاصه این که، اینترنت قدرت را میان نخبگان و مردم توزیع و به تمرکز زدایی کمک می‌کند.  هزینه‌های ارتباطات سیاسی را کاهش می‌دهد. به طور سنتی، دامنه مشارکت و فعالیت در زمینه سیاسی و مشارکت‌ سیاسی به خاطر موانع  زمانی، مکانی و مالی محدود بود. با ورود اینترنت، هزینه‌های ورود به حوزه عمومی پایین آمد و مبادله ایده‌ها کمتر وابسته به منابع مالی و پولی شده است. به عبارتی، احزاب و کنشگران سیاسی از طریق اینترنت و با حداقل هزینه می‌توانند با مردم ارتباط برقرار کنند. بنابراین اینترنت سطح مشارکت سیاسی را در جامعه افزایش می‌دهد. اینترنت با تقلیل محدودیت‌های زمانی و مکانی، هزینه‌های مربوط به ریسک سیاسی را نیز کاهش می‌دهد و امکان موضع‌گیری سیاسی با خطر پذیری کمتر را فراهم می‌کند. سطح تعاملات و تبادلات میان افراد را افزایش می‌دهد. اینترنت با افزایش سطح تعاملات و تبادلات سیاسی، باعث شکل‌گیری نوعی فعال‌گرایی سیاسی در جامعه می‌شود به این معنا که اعلام موافقت یا مخالفت با یک مسئله و رویداد سیاسی توسط شهروندان در فضای مجازی، احساس خوب و مثبتی از توانمندی‌ سیاسی برای این کنشگران فراهم می‌کند؛ زیرا شهروندان احساس می‌کنند آزادانه‌تر می‌توانند وارد عرصه سیاسی شوند. اینترنت به مفهوم و حس دخالت بازیگران، حداقل به دو دلیل شدت می‌بخشد: الف. مردم احساس می‌کنند که بیش از شیوه‌های ارتباط سنتی وارد بازی می‌شوند. ب. اینترنت بر سازمان و تشکلی که آن را به کار گرفته است، احساس یک عامل کارآمد و قدرتمند را می‌بخشد که قادر است در محیط زندگی‌اش تأثیرگذار باشد. اینترنت هم‌چنین امکان شکل‌گیری هویت جمعی را فراهم می‌کند. افراد از طریق تعاملات و تبادلات مبتنی بر شبکه، درک بهتری از آنچه در آن اشتراک نظر دارند به دست می‌آورند. علاوه بر آن، اینترنت احساس تعلق به یک گروه خاص یا احساس تعلق به یک اجتماع ویژه را برای مردم فراهم می‌کند. آثار بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی و مشکلات و چالش های ناشی از آن را می‌توان در جدول زیر نشان داد.            تأثیر بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی               منافع بالقوه     مشکلات و چالش‌ها 1? تأثیر بالقوه اینترنت بر ارتباطات سیاسی 1?دسترسی ساده به تولید اطلاعات، دسترسی عموم به اطلاعات 1? اضافه بار اطلاعاتی 2? ارتباط مستقیم میان فرستنده و دریافت‌کننده 2? دور زدن دروازه‌بانها 2? فقدان میانجی‌هایی که می‌توانند کارکرد انتقادی داشته باشند 3? گزینش توسط دریافت‌کنندگان 3? دسترسی به اطلاعات مورد نظر 3? نقض حریم شخصی 4? سرعت اطلاعات 4? روز‌آمدسازی اطلاعات 4?هزینه­نگهداری سیستم‌ها،کمبود وقت 5? قابلیت‌های تعامل (ارتباطات یک سویه نیست) 5?امکان بازخورد از طرف گیرنده، دریافت اطلاعات مورد نیاز 5? حریم خصوصی 6? بُعد جهانی (اینترنت رسانه‌ای جهانی است) 6? تنوع منابع 6? تنازعات یا همگن‌سازی       10. نتیجه گیری جامعه مجموعه­ای از افراد است که در محیطی مشترک زندگی می­کنند و نهادها، فعالیتها و منافع مشترکی دارند، اما اگر ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، نه تنها نمی­توانند از منافع مشترک خود آگاه شوند؛ بلکه­نمی­توانند مفهوم مشارکت سیاسی را اجرا نموده و اقدام هدفمندانه جهت انجام واکنش در مقابل تصامیم ملی ودولتی را موجب گردند.   ارتباطات سیاسی به معنای انتقال اطلاعات سیاسی از بخش‌های سیاسی به بخش‌های اجتماعی است و بر تعامل متقابل رسانه‌ها و سیاست­مداران تاکید دارد. بنابراین تعریف ارتباطات برای تمام جنبه‌های رفتار سیاسی و اجتماعی دارای اهمیت است. بدون ارتباط نه سیاست و نه جامعه معنایی ندارد. ارتباط عنصر پویای نظام سیاسی است. از طریف ارتباطات سیاسی می­توان قدرت را تحت کنترل قرار داد. قدرت، هنگامی که به عنوان یک کالا یا منبع در نظر گرفته می‌شود، وسیله‌ای برای دستیابی به هدف می‌شود. قدرت شاید برای مقاصد فردی و جمعی یا سیاسی اقتصادی یا ایدئولوژیک مورد استفاده واقع شود.  استوارت هال سه نوع قدرت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک را جهت تعامل سیاسی در جامعه مهم می داند. افکار عمومی تفکر گروهی و در واقع قضاوت  مردم درباره مسایل روز است که مورد پذیرش بیشتر افراد جامعه است . فردیناند تونیس افکار عمومی را مظهر اخلاقیات جامعه می دانست و آن را در سطحی عالی­تر از دولت قرار می داد . برخی بر این باورند که  تنها در کشورهای مردم سالار  مفهوم افکار عمومی وجود دارد و خود این امر نشانگر نوعی مردم سالاری است. در حالی که در بسیاری از کشورهای با حکومت استبدادی نیز افکار عمومی وجود دارد با تفاوت آن که افکار عمومی در کشورهای مردم سالار علنی و در کشورهای مطلقه کم و بیش پنهان است . راههای زیادی برای جذب و فریب افکار عمومی وجود دارد که شایعه نمونه بارز آن است. رسانه­ها موظفند با عملکرد شفاف، امور سیاسی را از زبان نخبگان سیاسی به سمع و نظر مردم برسانند واینگونه به مشارکت سیاسی مردم مدد رسانند تا از سویی موجب اقتدار قدرت ونظام سیاسی گردیده واز سوی دیگر افکارعمومی را پرورش وجهت دهند وآن را به گونه­ای مثبت رهبری وهدایت نمایند.

 


[ جمعه 92/12/9 ] [ 12:42 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

در حوزه سیاست ، فریب افکار عمومی روشی است برای مهار جریان­های اجتماعی و حفظ نظم حاکم بر جامعه. به عبارت دیگر جریان حاکم بر جامعه با توسل به این شیوه برای حفظ سلطه خود بر جامعه، رفتار اجتماعی طبقات محکوم را مهار می­کند . به عقیده پائولوفریره، نظریه پرداز آمریکایی مکاتب آموزش عمومی، فریب افکار عمومی ابزاری برای غلبه بر مردم است . به این وسیله نخبگان سعی می­کنند توده­های مردم را با اهداف خود هماهنگ و همساز گردانند. هر چه مردم از لحاظ سیاسی نابالغ­تر باشند، آسانتر فریب کسانی را می­خورند که نمی­خواهند قدرت را از کف بدهند. بنابراین چنانچه فریب عمومی با موفقیت انجام شود، نظم حاکم بر جامعه می­گردد و همانطور که هربرت شیلر معتقد است، نظام های جایگزین اجتماعی هرگز کشف نمی­شوند . دنیس رانگ، دانشمند آمریکایی فریب افکار عمومی را یکی از شیوه های اعمال قدرت و همسو با اقتدار با اقناع و سرکوب اجتماعی می­داند. در اینجا قدرت، قابلیت ایجاد نتایج یا آثار مطلوب برای عامل قدرت است . اقتدار نیز به مفهوم وادارساختن دیگر یا دیگران به پیروی داوطلبانه از دستورات و فرامین خویش و تسلیم ایشان در برابر خود، در نظر گرفته شده است . فریره معتقد است، در فریبکاری سیاسی می­کوشند مردم را از لحاظ ذهنی و فرعی بیهوش کنند تا قدرت فکر کرده نداشته باشند. وقتی فرد«ب» از قصد فرد «الف» برای اعمال نفوذ در او آگاه نیست، فرد الف در عمل می تواند فرد ب را به پیروی ازمقاصد خود سوق دهد که می­توانیم بگوییم فرایند فریب سیاسی روی داده است . فریبکاری حرفه­ای و موفق موجب می­شود فریب خورده­گان احساس می­کنند گزینش آزادانه صورت داده اند و  حتی مشتاقانه و داوطلبانه به واکنش مطلوب و مورد نظر فریبکاران اقدام کنند . فریب افکار عمومی نیز مانند ارعاب و سرکوب غیرانسانی است، زیرا از سرشت ذاتی قربانیان خود، غیر مسئولانه بهره­برداری می­کنند و این فرایند را بدتر از تمام دیگر انواع قدرت برشمرده اند. چرا که نه تنها فرد فریب خورده از نیات فریب دهنده و یا حتی از وجود آن بی­اطلاع است، بلکه این نوع قدرت در برابر هر مقاومت آشکاری نیز مقاوم است . در مواردی که از قوه قهریه برای سرکوب جامعه استفاده می­شود، مردم به خوبی می­دانند که پیکرشان در معرض تطاول قرار می­گیرد و از غرایز و نیازهای مادیشان ناکام و محروم می مانند. فریب سیاسی عمدتاً به دلیل خاصیت غیرانسانی اش مقوله ای بسیار بدنام و وحشتناک است . 7-4? علل فریب افکار عمومی  چه در نظام­های دموکرات و چه در نظام­های لیبرال و یا استبدادی فریب افکار عمومی وجود دارد. در جوامع دموکرات نماینده­گانی که مردم انتخاب می­کنند و پس از یک دوره موقت حکومت را تغییر می­دهند، به نام مردم، به اعمال قدرت دست می­زنند. این امر موجب می­شود تا اعمال قدرت وجهه­ای مردمی پیدا کند. در جوامع استبدادی قدرت آشکارا  به طبقه­ی مسلط و نخبگان تعلق دارد. بنابراین طبقه حاکم نیازی به پنهان کردن ابزار قدرت خود نمی­بیند و به طور آشکار به بهره برداری از آن می­پردازد. چنانچه مردم دیگر تابعی منفعل در برابر قدرت مسلط نباشند و درنتیجه همبستگی و سازماندهی هر اجتماعی، به مبارزه سیاسی روی می­آورند و قدرت نیروهای حاکم را مورد تهدید قرار دهند، فریب افکارعمومی به ابزار اصلی نخبگان حاکم برای حفظ وضع موجود تبدیل می­شود. از آنجا که تنها انگیزه نخبگان تأمین منافع خویش است. ناگزیر در رفتار سیاسی، خود را طوری بیارایند که گویی این رفتار در خدمت منافع عمومی و مطابق با اراده اکثریت مردم است. نخبگان چاره­ای  ندارند جزآنکه  اراده و عقاید خود را همان اراده و عقاید عموم مردم جلوه می‌دهند و ادعا می­کنند که در تصمیم‌گیری‌ها همواره تحقق اراده عمومی را در نظر داشته و یا به شکلی وضعیت جامعه را اداره کنند که مردم را نسبت به رفتار و انگیزه‌های خود ظنین نکنند. بهترین شگرد آنان- القای نوعی اجماع مؤثر در سطح جامعه، جلب حمایت عمومی برای سیاست‌های خویش و وادارساختن مردم به سکوت با نفی عقاید مخالف با طبقه حاکم بوده است. نخبگان با توسل به افکار عمومی می‌‌کوشند به نام اکثریت مردم تصمیم‌گیری‌های خود را توجیه کنند و از ابزار عقاید یا اعمال مخالف که مانعی در برابر اعمال قدرت ایشان است جلوگیری به عمل آورند. 7-5? فریب افکار عمومی و سیاست رسانه­یی دولت ابزار سنتی فریب افکار در گذشته، دیوان سالاری دولتی و شایعات از پیش طراحی شده بوده است اما امروزه این شیوه‌ها جای خود را به مطبوعات و رسانه‌های عامه­پسند و عادی داده است. بنابراین فریب افکار عمومی براساس هدایت اذهان عمومی صورت می‌گیرد که آن هم به نوبه خود بر هدایت مطبوعات متکی است.  برای هدایت مؤثر افکار عمومی و مطبوعات، یافتن استدلال‌ها و اعلام‌های رسمی دولت – بدون تردید در صحت یا اهداف واقعی نهفته در آنها – به طور وسیعی در مطبوعات و رسانه‌ها منعکس شوند و برعکس استدلال جناح‌های مخالف از لحاظ صحت و یا نیات درونی‌شان مورد تردید فراوان قرار گیرند یا بی‌اهمیت جلوه داده شوند یا که کلی از پوشش جزیی مطبوعات حذف گردند. بدون چنین رفتار مطبوعاتی چه داوطلبانه و چه اجباری، چه عمومی و چه غیرعمومی، نخبگان به آسانی نمی‌توانند از طریق فریب افکار عمومی به اهداف خود دست یابند. لازمه موفقیت فریب افکار عمومی، وجود مطبوعات سازشکار یا رام شده است.  7-6?انواع فریب افکار عمومی - خلق رویدادهای گمراه کننده و ساختگی. - زمینه‌سازی پیش از اقدامات جنجالی. - عادی‌سازی. - پنهان‌سازی اطلاعات نامطلوب. - انتشار اطلاعات مطلوب برای مردم. - انتشار اطلاعات گمراه کننده. - انکار حقیقت. - سپردن تعهدات بی‌اساس. - آزمایش افکار عمومی. 7-5-1? خلق رویدادهای ساختگی شایع‌ترین نوع فریب افکار عمومی، امروزه خلق رویدادهای نمایشی برای انحراف اذهان مخاطبان است. برخی دانشمندان این قبیل رویدادها را که مطبوعات به آنها شور و هیجان نیز می‌بخشند، رویدادهایی عادی قلمداد می‌کنند. آنچه این دانشمندان آن را «رویدادهای عادی» می‌خوانند، معمولاًٌ به صورت از پیش طراحی شده   به دست نخبگان صاحب قدرت به اجرا درمی‌آیند و در معرض عمومی گذارده می‌شوند تا نظم حاکم بر جامعه را به نفع قدرمتندان و اقشار صاحب امتیازات اجتماعی تقویت کنند و هر نوع تهدیدی را از آن دورسازند.کنفرانس‌های خبری، جشن‌ها و مراسم رسمی، آیین‌های شکرگزاری، ماجراجویی‌های نظامی و تحریک کشورهای همسایه به جنگ، نمونه‌هایی از این رویدادها هستند. طرز انعکاس این وقایع در مطبوعات وجهه‌ای مثبت به نخبگان صاحب قدرت می‌بخشد و نظم حاکم بر جامعه را حفظ می‌کند. رویدادهای انحرافی از کنفرانس‌های خبری همایشی و بی‌محتوا تا خلق وضعیت‌های بحران سیاسی یا نظامی را در برمی‌گیرند. یکی دیگر از راه‌های اصلی در به راه انداختن این قبیل رویدادها، منحرف ساختن افکار عمومی از شرایط یا وقایع خاصی است که برای دولت یا حزب حاکم نامطلوب هستند. مثلاً حمله به کیف شخصی رییس جمهور، شرکت مستقیم میزگردهای سیاسی و اداره آن جلسات، ملاقات با کودکان و… 7-5-2? زمینه‌سازی پیش از اقدامات جنجالی تلاشی برای توجیه رفتار خویش براساس منطقی خاص، جزیی از سرشت بشر است. قدرت سیاسی نیز از این قاعده مستنثی نیست. قدرت سیاسی هرگاه از اتخاذ تصمیمات اضطراری غیرمردمی ناگزیر می‌گردد، می‌کوشد با منطقی موجه و قوی آن را در اذهان، پسندیده جلوه دهد. در فقدان دلایل موجه، بهانه جویی همان نقش را ایفا می‌کند. مثل ارتش ژاپن «خط آهن هنچو» را که با سرمایه ژاپن احداث شده بود، منفجر ساخت تا بهانه‌ای برای راه‌اندازی یک جنگ تمام عیار با چین به دست داده باشد. جوخه‌های مرگ آلمان در لباس سربازان لهستانی به مرز آسمان و لهستان حمله کردند و چندین سرباز آلمانی را به هلاکت رساندند تا حکومت رایش سوم هیتلر بهانه‌ای قوی برای آغاز تهاجم به لهستان که برای دفع تجاوز ساختگی آن کشور، در دست داشته باشد. به طرز مشابهی هیتلر یک گروه به ظاهر کمونیستی از جوخه‌های مرگ هلندی تشکیل داد و مأموریت‌هایی برای ترور وحشیانه به آنها سپرد تا بهانه‌ای برای تصویب قانون افزایش اختیارات خود در سرکوب مخالفان بدست آورد. در واقع خلیج تونکین، یک رزمناو آمریکایی با انجام یک عملیات تحریک آمیز ، نیروی دریایی ویتنام شمالی را وادار به پاتک ساخت و راه را برای توجیه مداخله نظامی جدی آمریکا در آن کشور هموار کرد. یا فرماندهان ارتش آرژانتین به وسیله مأموران مخفی امنیتی به هرج و مرج جامعه دامن زدند تا زمینه برای برقراری حکومت نظامی در کشور فراهم گردد. حکومت‌های مستبد برای توجیه موضوعی با توسل به زور معمولاً خود را به زحمت نمی‌افکنند. اما دولت‌هایی که قصد دارند به رعایت اراده مردم در سیاست‌گذاری‌های خویش تن در دهند، تن دادن به فرآیند پرزحمت سفسطه‌گری و موجه نمایی حرکت‌های خود را ضروری می‌بینند. 7-5-3? عادی‌سازی هنگامی که مشکلاتی جدی برای هیأت حاکم بروز می‌کند و رسوایی‌های ملی حیثیت و مشروعیت دولت را به خطر می‌افکند، قدرت سیاسی، چه در حیطه‌ی اختیارات قانونی خویش و چه در خارج از آن، اجازه می‌دهد آن تحولات با سرعت طبیعی خویش به مسیر خود ادامه دهند و از این طریق تحت نام «تحقیقات و بازرسی رسمی یا اقدامات تقابلی» اثر آنها را خنثی می‌کند. مالاچ و لستر این فرآیند را «عادی سازی» یا «بدیهی» شدن رسوایی‌های سیاسی نام نهاده‌اند. بنابراین قدرت سیاسی یا عادی سازی، شدت و هیجان ناشی از بروز این تحولات، از دیدگاه خود، آنها را تعریف می‌کند . به روند آنها خاتمه می‌بخشد.


[ جمعه 92/12/9 ] [ 12:39 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]

متغیرها و فرایندهایی که در جامعه‌پذیری سیاسی کمک می‌کنند:

عوامل وسایل مراحل جامعه پذیری ادراکی                      

خانواده نظام آموزشی گروه همسالان گروه فراغت گروه مذهبی رسانه های جمعی    معرفت    ارزش ها     نگرشها   تجربه رفتار  شخصیت   تقلید  آموزش   انگیزش *کودکی(جامعه پذیری و بازجامعه پذیری). *نوجوانی(تقویت و بازجامعه پذیری)  *بزرگسالی(تقویت و بازجامعه پذیری)  یک مدل جامعه پذیری سیاسی  در جریان جامعه‌پذیری سیاسی چه چیز‌هایی یاد گرفته یا آموخته می‌شود: در یکی از مطالعاتی که اتسین و دنیس درباره اجتماعی شدن در دوران کودکی انجام داده اند،گفته‌اند که در 4 مرحله انجام می‌شود: 1ـ بازشناختن اقتدار فردی 2ـ بازشناختن وجوه تمایز میان اقتدار درونی و بیرونی 3ـ بازشناختن اقتدار سیاسی و غیرشخصی 4ـ بازشناختن وجوه تمایز میان نهادها و افراد مرتبط با آنها البته متغیرهای دیگری نیز مانند پایگاه اجتماعی، جنسیت، ضریب هوشی و مذهب در اثربخشی سیاسی با جامعه‌پذیری سیاسی موثر هستند.  6-3? زمان جامعه‌پذیری کودکی و تا اندازه‌ای نوجوانی مهمتر از دوران بزرگسالی برای جامعه‌پذیری هستند. البته جامعه‌پذیری فرایندی پویاست که در سراسر دوران زندگی و حتی بزرگسالی دوام خواهد داشت. ولگایز در مطالعه خود درباره اروپای شرقی به جامعه‌پذیری شدن نسلی(جامعه پذیری کودکان به طور خودآگاه و ناخودآگاه توسط بزرگسالان) و به باز اجتماعی شدن که آن را به مرحله «انقلابی» و «پیوسته» تقسیم می­کند اشاره دارد.   6-4? مشارکت سیاسی مشارکت سیاسی درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی است. سلسله مراتب مشارکت سیاسی لستر میلبرات در کتاب مشارکت سیاسی خود سلسله مراتبی از مشارکت را مطرح کرده است که از عدم درگیری تا گرفتن مقام رسمی در  دولت تغییر می‌کند و پایین‌ترین سطح مشارکت واقعی رأی دادن در انتخابات است. او مردم آمریکا را به سه دسته تقسیم می‌کند: 1ـ گلادیاتورها: کسانی که غالباً در سیاست فعالند (بین 5 و 7 درصد) 2ـ تماشاگران: کسانی که درسیاست درگیر نمی‌شوند (حدود 60 درصد) 3ـ بی‌تفاوت‌ها: کسانی که در سیاست درگیر نمی‌شوند (حدود 33 درصد)  سلسله مراتب مشارکتی داشتن مقام سیاسی یا اداری جستجوی مقام سیاسی یا اداری: صاحب منصبان قدرت احزاب و گروه‌های فشار و ذی نفوذ ـ عوامل بسیج سیاسی عضویت فعال در یک سازمان سیاسی عضویت فعال در یک سازمان مشابه سیاسی مشارکت در اجتماعات عمومی، تظاهرات و غیره عضویت انفعالی در یک سازمان سیاسی عضویت انفعالی در یک سازمان شبه سیاسی مشارکت در بخشهای سیاسی غیررسمی اندکی علاقمند به سیاست رای دادن عدم درگیری به سیاست  6-5? دامنه مشارکت سیاسی سطوح بالای مشارکت سیاسی تنها نسبت اندکی از جمعیت و سطوح پایین‌تر اکثریت جمعیت را در بر می‌گیرد اساساً سیاست یک فعالیت اقلیت است. در بریتانیا آمریکا بیش از 50 درصد مردم معتقدند که تا اندازه‌ای به سیاست علاقه دارند بین 60 و 75 درصد معتقدند که گاهی درباره سیاست با دیگران بحث می‌کنند تنها 15 درصد می‌گویند که به سیاست بسیار علاقه دارند. در هر جامعه‌ای بالاترین میزان مشارکت سیاسی در انتخابات دیده می‌شود اگر چه مقدار شرکت‌کننده‌ها از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت است مثلاً در کشورهای جهان مثل مصر مدعی ارقامی بالا بودند. تعدادی از دموکراسی‌های لیبرال مانند هالند، اتریش، ایتالیا، بلژیک و استرالیا همیشه شاهد نسبت‌هایی بیش از 90 درصد است. رای دادن در استرالیا و بلژیک اجباری است. متوسط رای دادن در آلمان، دانمارک و ناروی80 درصد ، کانادا و انگلستان 70 درصد و در سوئیس و ایالات متحده آمریکا 60 درصد یا کمتر است. البته مدارک و شواهد بسیاری وجود دارد که مشارکت سیاسی طبق پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، تحصیلات، شغل، جنسیت، سن، مذهب، قومیت، ناحیه و محل سکونت، شخصیت و محیط سیاسی و زمینه‌ای که مشارکت در آن صورت می‌گیرد فرق دارند. به نظر میلبرات و گوئل مشارکت بسته به چهار عامل تغییر می‌کند. 1ـ انگیزه‌های سیاسی 2ـ موقعیت اجتماعی 3ـ ویژگی‌های شخصی 4ـ محیط سیاسی همچنین باید به این عوامل، مهارتها، منابع و تعهد را افزود.  چرا افراد مشارکت سیاسی می‌کنند؟ رابرت لین معتقد است که هدف از مشارکت سیاسی فایده‌ای است که برای فرد به دنبال دارد: وسیله دنبال کردن نیازهای اقتصادی، ارضای نیاز به سازگاری اجتماعی، وسیله دنبال کردن ارزشهای معین و وسیله برآوردن نیازهای ناخودآگاه و روانشناختی است.  6-6? گزینش سیاسی فرایندی است که به وسیله آن افراد، مقام های مهم سیاسی را در نظام سیاسی به دست می‌آورند و یا در نقش صاحب منصبان رسمی (سیاسی و اداری) ظاهر می‌شوند. همانندگزینش سیاسی منصب‌داران سیاسی ازجمله رؤسای جمهور، نخست‌وزیران، اعضای مجالس قانون‌گذاری یا اعضای شوراهای محلی متمرکز. تاکید بر مقام انتخابی، بعضی اوقات ناخوشایند است چرا که بعضی از مقامات سیاسی، انتخابی نیستند. مثلاً انتخاب نخست‌وزیر در بیشتر نظام‌های پارلمانی چون نخست‌وزیر رهبری حزب و اکثریت نمایندگان مجلس و یا ائتلاف مجلس را بر عهده دارد مقام خود را اشغال می‌کند. مانند بریتانیا. در بیشتر نظام‌ها وزیران و یا رؤسای سیاسی وزارتخانه‌های دولتی انتصابی هستند نه انتخابی.  6-6-1? مدل گزینش سیاسی دستگاه گزینش موضوع مهمی در گزینش سیاسی است و دارای اشکال گوناگونی است: مهمترین آنها از نظر تاریخی ـ شکل ساده وراثت، به ویژه در رژیم‌های سلطنتی و حکومت‌‌های اشرافی ـ میباشد. روش قدیمی دیگر که به منظور مبارزه با فساد و جلوگیری از تسلط گروهی یا فردی خاص بر جامعه برنامه‌ریزی شده است، روش قرعه‌کشی یا بخت آزمایی است که در یونان قدیم استفاده می‌شد. در آمریکا رؤسای جمهور بیش از دو دوره کامل نمی‌توانند انتخاب شوند و در تعدادی از دولت‌های آمریکای لاتین و از جمله مکزیک، رئیس جمهور پس از پایان دوره ریاست جمهوری، هرگز نمی‌تواند انتخاب شود و یا  بلافاصله نمی‌تواند انتخاب شود. در برخی دولت‌ها گزینش‌های سیاسی همراه با تصفیه است مثلاً تصفیه بزرگ این گزینش‌ها همراه با زور و مداخله نظامی است. کودتا یک مدل گزینش سیاسی است. مداخله نظامی یک مدل گزینش سیاسی است. قتل و ترور و برکناری، استعفاء و … حمایت‌های شخصی ـ توزیع مقامات سیاسی میان دو فرد نزدیک یا افراد دارای پایگاه اجتماعی بالا.    انتخاب بین دو کاندیدا یا بیشتر برای مقامات سیاسی به وسیله رای مخفی، معمولترین فرایند گزینش سیاسی است.  7? افکار عمومی   از گذشته های دور و در مفهوم سنتی افکار عمومی در سطح خرد ، چیزی معادل اراده ، احساسات و عقاید قومی – قبیله ای و در سطح کلان دربرگیرنده روح محض ، باورهای دینی و تعصب ملی در قبال یک مساله خاص تصور می شد . اما امروزه افکار عمومی را ضمیر باطنی و پنهان یک ملت و ظهور آن را بازتاب و بازخورد طبیعی اکثریت یک جامعه در برابر پیام ها و رویدادهایی که برای آنها جنبه حیاتی دارد ، می دانند . گابریل تارد ، دانشمند فرانسوی می گوید : عقیده مردم به مانند روح است.  افکار عمومی مجموعه­ای از داوریهای مردم درباره مسایل روز است که مورد پذیرش بیشتر افراد جامعه است . فردیناند تونیس افکار عمومی را مظهر اخلاقیات جامعه می دانست و آن را در سطحی عالی تر از دولت قرار می داد . برخی بر این باروند که  تنها در کشورهای مردم سالار  مفهوم افکار عمومی وجود دارد و خود این امر نشانگر نوعی مردم سالاری است. در حالی که در واقعیت امر چنین نیست ، زیرا در بسیاری از کشورهای با حکومت خود کامه نیز افکار عمومی وجود دارد . اما تنها تمایز آن است که افکار عمومی در کشورهای مردم سالار آشکار و علنی و در کشورهای خودکامه و مطلقه کم و بیش پنهان است و به شکل زمزمه های در گوشی است . در واقع افکار عمومی زمانی به عرصه ظهور می­رسد که جامعه نسبت به یک پدیده مهم اجتماعی از خود مقاومت نشان می دهد . افکار عمومی در جوامعی آشکار می شود که حکومت­ها، قانونی بودن خود را از توافق با کسانی که بر آنها حکومت می­کنند ، به دست آورند . از یک حکومت مردم سالار – نقش رسانه ها ، خلق و ایجاد موضوعات مورد گفتگو میان مردم است . در چنین جوامعی ، بیشترین مسایلی که مورد توجه مردم است ، مدنظر رسانه­ها نیز می باشد.       7-1؟ عوامل موثر در شکل گیری افکارعمومی سیاستگذاران رسانه های جمعی گروه های فشار مردم سیاستگذران مردم  رسانه ها   سیاستگذاران                               رسانه های جمعی گروه های فشار گروه فشار مردم  رسانه ها اینجا در مرکز مدل قرار دارند ، زیرا نقش هماهنگی میان اجزای مختلف یک نظام را انجام می دهند .   در این نمودار ، نقش گروه­های فشار در شکل­گیری افکار عمومی از اهمیت خاصی برخوردار است . در حال حاضر به اتحادیه­های بازرگانی، صنفی، گروه­های سلکی، نژادی و گروه­های شبه نظامی، شبه نظامی ملیشیا ازجمله گروه های فشار به شمار می­آیند که هر یک به نوبه خود می­توانند در شکل گیری افکار عمومی دخالت داشته باشند . گروه های فشار ممکن است سودطلب یا آرمان گرا باشند . میزان تأثیری که گروه­های فشار بر افکار عمومی می­گذارند، بستگی به قدرت مالی و نیروی انسانی – ساختار و سازماندهی آن گروه دارد . تشکل­ها و احزاب سیاسی با استفاده از رسانه­های جمعی از قبیل مطبوعات ، نشریات و … می­کوشند در روند افکار عمومی و شکل­گیری آن مؤثر باشند . این گروه ها همواره می­کوشند تا با شیوه­های گوناگون افکار عمومی را با مقاصد و اهداف خود همگرا سازند و یا باورهای مطلوب خود را بر عامه تحمیل کنند. به عبارت دیگر ، گروه های فشار به طور پنهان و آشکار در افکار عمومی رخنه می­کنند . وسایل مشروع یا نامشروع که گروه های فشار برای تسلط بر افکار عمومی به کار می­گیرند ، بسیار گوناگون است که از آن جمله می­توان به چهار وسیله که عمومیت و اهمیت بیشتر دارد، اشاره کرد . تدابیر اقتصادی: گروه­های فشار با در اختیار گذاردن وام های گوناگون یا هدایای بی شمار و یا رشوه دادن ، جماعات یا عامه مورد نظر را تحت انقیاد خویش در می­آورند . تدابیر حقوقی: گروه­های فشار با اعمال نظر در میان مسئولان تصمیم­گیرنده حقوقی، خواست و نظریات خود را از طریق تدوین قوانین و مقررات اجتماعی بر مردم تحمیل می­کنند . در واقع آنها، با رخنه در سازمان­های حقوقی و اجرای قانون ، با مخالفان خود برخورد می­کنند . اقدامات تخریبی : گروه­های فشار به طور پنهان و آشکار برای در هم شکستن مقاومت مردم و سلطه بر عقاید آنها به تخریب انهدام تشکل­ها و جماعت­های مختلف می­پردازند . تدابیر تبلیغاتی : گروه­های فشار به علت توانمندی مالی با استفاده از بنگاه­های تبلیغاتی، از طریق رسانه­های داخلی و حتی ماهواره­ای به نفوذ در افکار عمومی و دگرگون سازی آن می پردازند .   7-2? عناصر مورد نیاز برای شکل­گیری افکارعمومی کانالهای ارتباطی که تلفیقی است از رسانه های جمعی و فردی . نقش رسانه های جمعی در پالایش و شکل دادن افکار عمومی از طریق انتخاب و ارائه رویدادهای اجتماعی و رجحان بخشیدن به برخی مسایل اهمیت بسیار زیادی دارد. رسانه­ها در تمامی مراحل شکل­گیری افکار عمومی از پیدایی آگاهی در میان مردم تا قضاوت نهایی همچنان فعال هستند . رسانه­ها نگرش مردم را تغییر نمی­دهند اما هدف آنها این است که به مردم بباورانندکه چه موضوع­هایی مهم هستند . بنابراین از اینجا به بعد است که ارتباطات میان فردی از طریق احزابی که صورت می­گیرد . موضوعات و مسایلی که بر اثر حوادث و اتفاقات در محیط پیرامونی رخ می­دهند و از طریق عمل آگاهانه رسانه­ها در جامعه بازتاب می­یابند . در این هنگام نوعی ارتباط وکنش و واکنش متقابل میان مردم پدید می­آید . مردم و گروه­های اجتماعی درباره موضوع همگانی و مورد علاقه به بحث و وجدل می پردازند و سرانجام چاره کار را در می یابند و سرسختانه بردیدگاه خویش پا فشاری می­کنند و به داوری می پردازند . عموم یا همگان یاجماعت : الف : عامه خاموش : گروهی که با موقعیت ناشناخته ای روبرو می شوند، اما آن را به عنوان مشکل یا مسأله در نظر نمی­گیرند . ب: عامه آگاه : گروهی که وجود مسأله یا مشکل را تشخیص می­دهند و در واقع به فقدان چیزی در آن موقعیت پی می برند و آگاه می شوند . اما تصمیم یا اقدام خاصی در مورد آن صورت نمی دهند . ج : عامه فعال : گروهی که بحث در خصوص مشکلی را سازماندهی و در مورد آن اقدام می­کنند . 7-3? قدرت سیاسی و فریب افکار عمومی تعریف فریب افکار عمومی : مدیریت مسایل و رویدادهای سیاسی به نحوی که امتیازات و منافع یک عامل با جناح خاص تامین گردد. البته نمی­توان گفت که فریب سیاسی فقط به مسایل و رویدادها ، یعنی موارد غیرانسانی محدود می­شود . از منظری انتقادی و منفی­گرانه می­تواند تعریف فوق را اینطور تفسیرکرد که در فرایند فریب سیاسی با انسان به گونه­ای برخورد می­شود که گویی آنها در حیطه مسایل و رویدادهای بی جان قرار دارند . فریب سیاسی را همچنین می­توان بهره برداری ازچیزی یا کسی برای پیشبرد منافع عامل فریبکاری با توسل به شیوه­های غیرعادلانه و خدعه گرایانه  دانست. از آنجا که فریبکاری در نفس خود رفتاری نیرنگ آمیز و حیله گرانه است، وقتی انسان هدف آن قرار گیرد ، عمل پنهان اساس فریبکاری را تشکیل خواهد داد .


[ جمعه 92/12/9 ] [ 12:20 عصر ] [ سعادت ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 66711